نامزدهای نهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری

هوشنگ گلشیریبا به پایان رسیدن مرحلـﮥ اول نهمین دورۀ جایزۀ هوشنگ گلشیری و جمعبندی امتیازهایی که نظردهندگان مرحلـﮥ اول به 43 مجموعه­داستان منتشرشده در سال 1387 داده بودند،  آثار زیر به مرحلـﮥ دوم جایزه راه یافتند. در این مرحله، داوران منتخب بنیاد این آثار را داوری و از میان آنها برندگان این دوره را انتخاب خواهند کرد. بنیاد امیدوار است که کار داوری تا اواسط اسفندماه به پایان رسد و در مراسمی برندگان اعلام شوند. چنان­که پیشتر نیز اعلام شده است، بنیاد تصمیم دارد که امسال در مراسم جایزه با اهدای تندیس و لوح تقدیر بنیاد گلشیری به خانوادۀ زنده­یاد اسماعیل فصیح، یاد این داستان­نویس معاصر را نیز گرامی دارد. برندگان در دو گروه مجموعه داستان و مجموعه داستان اول معرفی خواهند شد و تندیس جایزه، لوح تقدیر و مبلغ ده میلیون ریال به هریک از برندگان تعلق خواهد گرفت. بنا بر اعلام قبلی، امسال جایزۀ گلشیری فقط به مجموعه داستان تعلق خواهد گرفت و سال دیگر رمان­های منتشرشده در سالهای 87 و 88 در روند داوری دهمین دورۀ جایزه شرکت خواهند کرد و ...

ادامه نوشته

اعتراف گالیله

من، گالیلئو گالیله، فرزند وینچنزو گالیله اهل فلورانس، در سن هفتادسالگی، در حضور دادگاه عادل، در برابر شما زانو زده و در برابر کتاب مقدس که در برابر من است سوگند یاد میکنم که همواره به جمله جمله این کتاب و آنچه پاپ مقدس و كشيشان كليساي كاتوليك مي گويند اعتقاد داشته و به لطف خداوند متعال در آینده نیز اعتقاد خواهم داشت.
اعلام میکنم که نظر من در مورد اینکه خورشید ثابت است و زمین به دور آن میچرخد، یک تفکر باطل، الحادي و نادرست و گمراه کننده بود که نمیبایست در هیچ جا،تدریس شود، مورد بحث قرار گرفته یا مورد استناد قرار گیرد. واقعیت مشخص و روشن این است که زمین مسطح و ثابت است و همانگونه که هر کسی میداند و هرروز میبیند، این خورشید و تمام ستارگان هستند که به دور زمین میچرخند. اين اعتقاد من است و در آينده نيز از اين اعتقاد برنخواهم گشت و ...

ادامه نوشته

مرگ بر مرگ!

بهمن جلالی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تف به این روزهای سیاه. بهمن جلالی هم رفت. وقتی که یاد آن خنده ها و شوخی های تلخش می افتم باورم نمی شود که دیگر نباشد. زمستان 85 وقتی که پروژه عکاسی من با موضوع مرگ را دید، گفت: « بابا اینا چیه. سر صبحی حالم و خراب کردی. از زندگی عکس بگیر نه از مرگ و ... » و امروز آخرین فرم زنگی بهمن جلالی به سوی نیستی و مرگ برداشته شد. دیگر چه بخواهد چه نخواهد با مرگ هم آغوش تر است تا زندگی. یادش بخیر ...

ادامه نوشته

زندگی در صلح

روزی روزگاری درزمان های دوردر کشور روسیه،  حاکمی به نام ایوان حکومت می کرد. او پادشاهی قدرتمند در عین ستمگری به مردمانش بود. یک شب ایوان خواب عجيبي ديد. اين شاه در خواب ديد که روباهي را از دم بر بام قصر شاهی آويخته‌اند. وقتي بيدار شد اين خواب را هم‌چنان به ياد داشت و نمي‌توانست آن را از ذهن خود بيرون بکند. هر چه کرد نتوانست از خیال آن خواب عجیب رها شود. عاقبت وزرا و مشاوران را به حضور طلبيد و از آنها خواست که خواب او را تعبير بکنند و بگويند مقصود از روباه از دُم آويخته بر بام قصر چيست؟
مشاوران شاهي در تعبير خواب درماندند. اما خاطرة خواب همواره در ذهن پادشاه باقي بود و او را آزار مي‌داد. ایوان که از فکر آن خواب عجیب مستأصل شده بود، تصمیم گرفت جشنی بزرگ ترتیب دهد تا از سویی کمی از فکر آن خواب بیرون رود و از سویی دیگر اميدوار بود تا بتواند تمام رعاياي خود را به بهانه جشن به حضور بخواند تا شاید داناي اسراري پیدا شود که سر آن خواب را کشف کند و ...

ادامه نوشته

نامه محمد چرمشیر به ...

تئاترنامه محمد چرمشیر به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم  در راستای توقیف نمایش " روز حسین":
جناب آقای سید محمد حسینی وزیر وزارت‌خانه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم 1- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که مدیران شما در دستگاه تئاتر در تمامی موارد مربوطه در حوزه‌ی کاری خویش از خود سلب مسئولیت کرده‌اند و روزمره‌ترین امور کاری را موکول به کسب فرمان از سوی مدیران بالاتر می‌کنند که به گمانم شمائید. 2- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که مدیران شما در دستگاه تئاتر حتی نوشته‌های شخصی و دوستانه را به عرصه‌ی رسانه‌ای می‌کشانند و از آن غوغا می‌سازند. آنچنان که در مورد شخص خود من چنین کردند و دیدید که پی‌آمدهای ناخواسته‌ی آن چه بود و چه شد. برای همین خطاب من به شماست، و شفاف، آن چنان که مدیران شما در دستگاه تئاتر خواهان آنند. 3- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که سال‌های متمادی است، مدیران شما و اسلاف شما در دستگاه تئاتر هر نوع اِعمال سلیقه‌ی شخصی و ممیزی کور و غیر کارشناسانه را به فرمان مقامی بالاتر از خود ارجاع داده‌اند که به نظر می‌آید آن مقام باید شما باشید و نه غیر شما و اسلاف‌تان. برای همین خطاب من به شماست که احتمالاً آن مقام بالاتر هستید و ...

ادامه نوشته

نامه ی محمد رحمانیان به ...

تعزیهنامه ی محمد رحمانیان به مسئولان در راستای توقیف نمایش روز حسین:
نمایش «روز حسین» هم توقیف شد. به شما تبریک می‌گویم آقایان. حالا می‌توانید شب‌ها با خیال راحت سر به بالین بگذارید. می‌توانید از حقوقی که بابت ممیّزی می‌گیرید شرمنده نباشید و با رشادت از آن دفاع کنید. می‌توانید با سربلندی نزد مدیران‌تان و مدیرانِ مدیران‌تان بایستید و با افتخار اعلام کنید یک نمایش دیگر هم به فهرست نمایش‌های به صحنه در نیامده افزوده شد. می‌توانید بر خود ببالید که تیغ‌هایتان همچنان تیز است و اهل مماشات نیستید و هر آنکه را چون شما نمی‌اندیشید بی‌رحمانه قلع و قمع می‌کنید و از دم تیغ می‌گذرانید. «روز حسین» آزمونِ شما بود. و شما با موفقیت و با نمرات ممتاز آن را از سر گذراندید. باز هم به شما تبریک می‌گویم آقایان! «روز حسین» برای من و گروه اجرایی تنها یک نمایش نبود. تلاشی بود برای ایجاد باب گفتگو و اظهار نظر درباره‌ی تاریخ انقلاب اسلامی و سی سالی که بر آن گذشت. با همه‌ی لحظاتِ خوب و بدش، زشت و زیبایش، شدت و فرجش و ...

ادامه نوشته

نامه دکتر پرویز ناتل خانلری به ...

پرویز ناتل خانلریفرزند من؛ دمي چند بيش نيست که در آغوش من خفته‌اي و من به نرمي سرت را بر بالين گذاشته‌ام و آرام از کنارت برخاسته‌ام و اکنون به تو نامه مي‌نويسم. شايد هر که از اين کار آگاه شود عجب کند، زيرا نامه و پيام آنگاه به کار مي‌آيد که ميان دو تن فاصله باشد و من و تو در کنار هميم. اما آنچه مرا به نامه نوشتن وا مي‌دارد، بعد مکان نيست بلکه فاصله زمان است. اکنون تو کوچک‌تر از آني که بتوانم آنچه مي‌خواهم با تو بگويم. سال‌هاي دراز بايد بگذرد تا تو گفته‌هاي مرا دريابي. شايد روزي اين نوشته را برداري و به کنجي بروي، بخواني و درباره آن انديشه کني. من اکنون آن روز را از پشت غبار زمان به ابهام مي‌بينم. سال‌هاي دراز گذشته است. نمي‌دانم که وضع روزگار بهتر از امروز است يا نيست. اکنون که اين نامه را مي‌نويسم، زمانه آبستن حادثه‌هاست. شايد دنيا زير و رو شود و همه‌چيز ديگرگون گردد. اين نيز ممکن است که باز زماني روزگار چنين بماند. من نيز مانند هر پدري آرزو دارم که دوران جواني تو به خوشي بگذرد و ...

ادامه نوشته

به یاد غلامحسین ساعدی

غلامحسین ساعدیبه یاد غلامحسین ساعدی كه قصه‌هایش كسی را به خواب نمی‌بُرد، كه گُلبانگِ بیداری بود!
نزدیك به بیست‌وپنج سال از درگذشت غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، روان‌پزشك، فعال اجتماعی، و از پایه‌گذاران كانون نویسندگان ایران می‌گذرد.
ساعدی نوشتن در نشریات ادبی را از سال ۱۳۳۴، در بیست‌سالگی، آغاز كرد. از ابتدا جانی شیفته داشت؛ به شیوه‌ی پزشكی مردمی از آموخته‌های خود بی هیچ چشم‌داشت برای درمان آلام و دردهای روانی نیازمندان بهره گرفت؛ با جلال آل‌احمد و احمد شاملو و با سیروس طاهباز و رضا براهنی طرح دوستی‌های پایدار ریخت و در شكل‌گیری كانون نویسندگان ایران نقشی مؤثر و جدی بازی كرد.
ساعدی سراسر ایران را از خلیج فارس تا كرانه‌های خزر، از كوهستان‌های غرب تا فراسوی كویر شرق درنوردید و لحظه ‌لحظه‌ی زندگی مردمان تهی‌دست، فراموش‌شده، مفلوك و درهم‌شكسته را با خمیره‌ی ذهن و ضمیر خود درآمیخت و در قلم جاری كرد

ادامه نوشته

درخواست آزادی اردوان تراکمه

آزادی اردوان تراکمهحدود هفتاد نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامه‌نگار فرهنگی برای آزادی اردوان تراکمه به رئیس قوه‌ي قضاییه نامه نوشته‌اند. در بخشی از این نامه چنین آمده است:
به استحضار می‌رساند «اردوان تراکمه» فرزند «یونس تراکمه» (داستان‌نویس و منتقد ادبی پیش‌کسوت)  شب یک‌شنبه ۶ دی‌ماه ۱۳۸۸ در منزل یکی از دوستانش بازداشت شده و پیگیری خانواده برای آگاهی از دلیل دستگیری او که در راهپیمایی عاشورا نیز شرکت نداشته، تا کنون به نتیجه نرسیده است. اردوان تراکمه دانشجوی سال دوم رشته‌ی کارگردانی سینماست و مقاله‌های او در حوزه‌ی نقد سینما در مطبوعات رسمی کشور منتشر شده است. با توجه به سابقه‌ی فعالیت فرهنگی و حوزه‌ی تحصیلی این جوان، ما امضاکنندگان این نامه و اهالی فرهنگ و هنر تقاضا داریم مسئولان، استعدادهای جوان فرهنگی و هنری را که امیدهای آینده این سرزمین هستند به دیده‌ی دقت بنگرند؛ چرا که حضور جوان‌هایی از این دست در حبس در اذهان عمومی نیز تاثیر خوبی نخواهد داشت. ما خواستار آن‌ایم که با توجه به حقوق قانونی وی، زمینه‌ی آزادی او را فراهم آورید و ...

ادامه نوشته

نه، عصیان آغاز می شود ...

albert camus آلبر کامونگاهی به جهان ...متن عصیانگر نوشته « آلبر کامو » ترجمه « مهستی بحرینی » :
« عصيانگر كيست؟ كسي كه نه مي گويد. اما به رغم رد كردن، كناره نمي گيرد. نيز او كسي است كه از آغاز نخستين حركت خود، آري مي گويد، برده اي كه در سراسر عمرش فرمان برده است، ناگهان مي بيند كه نمي تواند كه فرمان تازه  اي را بپذيرد ... »
« عصيانگر »؛ كسي كه رو بر مي گرداند، انسانی که نه می گوید و طغیان می کند چون وجود و حضور و هویتش پس این طغیان معنا و تعریف می شود. با آن که می داند هر ارزشي عصيان به دنبال ندارد، اما با هر جنبش  عصيانگرانه اي، به طور ضمني، به ارزش استناد مي جويد. « ... ترجيح مي دهد ايستاده بميرد تا اينكه زانو زده زندگي كند.» و ...

ادامه نوشته

ماهی سیاه کوچولو

ماهی سیاه کوچولو، طرح از فرشید مثقالی            شب چله بود. ته دريا ماهي پير دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هايش را دور خودش جمع کرده بود و براي آنها قصه مي گفت: «يکي بود يکي نبود. يک ماهي سياه کوچولو بود كه با مادرش در جويباري زندگي مي کرد.اين جويبار از ديواره هاي سنگي کوه بيرون مي زد و در ته دره روان مي شد.خانه ي ماهي کوچولو و مادرش پشت سنگ سياهي بود؛ زير سقفي از خزه. شب ها ، دوتايي زير خزه ها مي خوابيدند. ماهي کوچولو حسرت به دلش مانده بود که يک دفعه هم که شده، مهتاب را توي خانه شان ببيند! مادر و بچه ، صبح تا شام دنبال همديگر مي افتادند و ...

ادامه نوشته

روشنفکری و روشنفکر ایرانی

روشنفکری و روشنفکر ایرانیروشنفكری در ایران بحثی پیچیده و یافتن پاسخی در مورد آن بسیار وقت‌گیر و اساسا گیج‌كننده است. این مشكل را باید بر مشكلات دیگر این جریان كه همان خودمحوری و داشتن همه پاسخ‌ها در نزد خود، افزود. گفت‌و‌گوی زیر حاصل برخی پرسش‌ها از جریان روشنفكری در ایران است، كه با دكتر ماشاالله آجودانی رئیس كتابخانه مطالعات ایرانی لندن و استاد سابق دانشگاه اصفهان در میان گذاشتیم. موضوع گفت‌وگوی ما روشنفكران ایرانی و سیاست بود، اما از آنجا كه نمی‌توان با آجودانی حرف زد اما در مورد تاریخ سخنی نگفت، در این گفت‌وگو موضوع ما به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. روشنفكری مساله‌ای جدید و از پدیده‌های دنیای مدرن است. برای روشنفكری تعریف‌های متفاوتی وجود دارد، اما من تعریف ذاتی برای روشنفكری را قبول ندارم، چرا كه روشنفكری پدیده‌ای تاریخی و اجتماعی است. از این رو باید به صورت تاریخی بیان و تعریف شود. روشنفكر، پرسشگر است و ...

ادامه نوشته

قدرت بی قدرتان

قدرت بی قدرتان«واسلاو هاول» نمایشنامه نویس، جستارنویس، ناراضی سابق و چهر‌‌ه‌ی سیاسی چک است. او دهمین و آخرین رئیس جمهور چکسلواکی و اولین رئیس جمهور «جمهوری چک» بود. شرکت او در طرح مدنی «منشور ۷۷» نقش او را به عنوان رهبر مخالفان در چکسلواکی به تثبیت رساند. «قدرت بی قدرتان» یک جستار آینده‌نگرانه محسوب می‌شود زیرا خیزشی که منجر به فرو پاشی رژیم کمونیستی در چکسلواکی شد، تقرییاً به درستی در این جستار به تصویر کشیده شده بود. «هاول»در این سند مصرانه از هم‌وطنانش می‌خواهد فعالیت سیاسی خود را به نفع استراتژی‌ای که به باور او موفقیت بیشتری به بار خواهد آورد، کاهش دهند: استراتژی تقویت و پرورش حوز‌‌ه‌ی حقیقت در روان هر فرد به امید آن که پرورش این حوز‌‌ه‌ی پنهان به نیرویی غیرقابل مقاومت برای دگرگونی جامعه تبدیل شود. برخلاف آنچه که بسیاری از نویسندگان علیه کمونیسم نوشته‌اند، «واسلاو هاول» به دگرگونی رویداده در روان آدمی در جامعه می‌پردازد و ...

ادامه نوشته

درخواست آزادی جواد ماه زاده

آزادی جواد ماه زادهنامه‌ی حدود نود نویسنده، مترجم، شاعر و روزنامه‌نگار فرهنگی به رئیس قوه‌ی قضاییه برای آزادی جواد ماه‌زاده، داستان‌نویس و منتقد  ادبی :
با سلام
به استحضار می‌رساند که قریب به ۸۰ روز از بازداشت آقای جواد ماه‌زاده از نویسندگان و منتقدان ادبی کشور می‌گذرد، در حالی که او در جامعه‌ی فرهنگی کشور به اعتدال مشهور است و یکی از خدمتگزاران جوان و بی‌ادعا به فرهنگ کشور است. برای آشنایی بیشتر جناب‌عالی با ایشان ناگزیریم دوباره تکرار کنیم که او نویسنده‌ی رمان «خنده‌ات را از من بگیر» و بیش از صدها نقد و مقاله درباره‌ی ادبیات، فرهنگ و هنر این کشور است و جناب‌عالی خودتان مستحضرید که زندانی شدن چنین چهره‌های فرهیخته‌ای نه تنها باعث به وجود آمدن ابهام‌های جدی در افکار عمومی جامعه‌ی فرهنگی و هنری کشور می‌شود که تداوم بازداشت آنان موجب خسران برای فرهنگ کشور است و زمان‌هایی که آنان باید صرف خدمت به فرهنگ این مروز و بوم کنند، در بازداشت و زندان سپری می‌شود و ...

ادامه نوشته

جواد عاطفه

عکس هایی از جواد عاطفه ...

ادامه نوشته