کتاب به دست، نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی، یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه می خوانیم و ورق می زنیم، فارغ از چند و چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان، در زندگانی موجود این  کتاب غرق می شویم و چون سر بر می آوریم خود را و  جهان را بهتر و عمیق تر شناخته ایم.

« خانواده تیبو » اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین را فراهم می کند. ماهی، و اگر به  خست ورق بزنید، چند ماهی خلوتتان را پر خواهد کرد و حاصل شاید این باشد که با زندگانی خانواده  ای در آغاز این قرن آشنا شوید و با این قرن که ما در پایان آنیم.

راستی  که زیب است وقتی پشت میزی می نشینید یا در صندلی راحتی لم می دهید و  کتابی را صفحه  به صفحه ورق می زنید، به ویژه  اگر کتابی باشد مثل « خانواده تیبو » که اگر فقط چند صفحه از آن را بخوانید، با دریغ به زمین  خواهید گذاشت و فردا در التهاب خواهید بود که کی باز به دستش می گیرید و ورق می زنید.

 

هوشنگ گلشیری