یادداشت کانون نویسندگان در سالمرگ احمد شاملو
یادداشت کانون نویسندگان ایران در دوازدهمين سالگرد درگذشت احمد شاملو: دوم مردادماه سالگرد درگذشت شاعر بزرگى است كه اكنون بيش از هر زمان ديگر حضور زندهى او را حس ميكنيم؛ شاعر بزرگى كه همهى هستى شعريِ خود را وثيقهى كار شاعرانهى سترگى كرد كه به نيروى تخيّلِ خلاق و گرهخوردگيِ عاطفيِ قدرتِ معنوى و خواستِ آزادي، جهانى آفريد كه در آن نشانى از نفرت و ديگركُشى و نابرابرى نيست، جهانى چنان دلانگيز و رعنا كه شايستهى آزادترين انسان است؛ شاعرى بزرگ كه در همهى عمر نه از تلخى و گزندگيِ واقعيت گريخت و نه به يوغ بندگيِ واقعيت گردن نهاد. هنگامى كه تخيل شاعرانهاش بال گسترد و به اوجها پركشيد، گردنفراز و مغرور، بر "سرنوشت" انسان تسخر زد، چرا كه انسانِ شعر او كه به "هيئتِ ما" زاده شد، سرگذشت خود را خود رقم زد؛ به هيئت آن "غول زيبا" كه شاعر با باورِ بيگمان به تبار جليلِ انسانِ آزاد به بازآفرينى او برخاسته بود؛ غول زيبايى كه نميخواست ". . . منظر جهان را / تنها از رخنهى تنگچشميِ / حصار شرارت و ...
خالق هولدن کالیفیلد و دنیای کالیفیلدی هم در گذشت. جی.دی.سالینجر؛ این عبوس ترین منزوی دوست داشتنی، از سال ها پیش در انزوای خودش مرده بود اما مخلوقاتش زنده و پر انرژی روزگارشان را تا به امروز گذرانده بودند و ... . 

دبیرخانهی جایزهی ادبی روزی روزگاری بر خود فرض میداند، اکنون که حدود هشت ماه (اردیبهشت ماه) از زمان مرسوم برپایی جایزه ادبی روزیروزگاری در سال ۱۳۸۸ گذشته است، دلایل عدم برگزاری آن تا این موقع سال و همچنین نتایج نهایی را به اطلاع علاقهمندان به ادبیات برساند. زیرا دبیرخانه جایزه چندی است از فراهم شدن شرایط، برای برپایی بدون پیش شرط و بدون سانسور این مراسم ناامید شده است و همچنین وظیفه خود میداند تا جایی که امکان دارد به طور شفاف، روند تعویق چندین باره مراسم این جایزه را به اطلاع عموم برساند. شروع فعالیت سومین دوره این جایزه، مطابق برنامه هر ساله، از اوایل پاییز سال ۱۳۸۷ آغاز شد و داوریها با این که رشتهها نسبت به دو دوره گذشته کثرت یافته بود مطابق زمانبندی انجام گرفت و دبیرخانه موفق شد نامزدهای نیمهنهایی و سپس نهایی چهار بخش رقابتی جایزه را از طریق رسانههای عمومی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ و پیش از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اعلام کند. همزمان با مشخص شدن نامزدهای تندیس، رایگیری برای تعیین برندگان تندیس نیز انجام شد و ...
فرزند من؛ دمي چند بيش نيست که در آغوش من خفتهاي و من به نرمي سرت را بر بالين گذاشتهام و آرام از کنارت برخاستهام و اکنون به تو نامه مينويسم. شايد هر که از اين کار آگاه شود عجب کند، زيرا نامه و پيام آنگاه به کار ميآيد که ميان دو تن فاصله باشد و من و تو در کنار هميم. اما آنچه مرا به نامه نوشتن وا ميدارد، بعد مکان نيست بلکه فاصله زمان است. اکنون تو کوچکتر از آني که بتوانم آنچه ميخواهم با تو بگويم. سالهاي دراز بايد بگذرد تا تو گفتههاي مرا دريابي. شايد روزي اين نوشته را برداري و به کنجي بروي، بخواني و درباره آن انديشه کني. من اکنون آن روز را از پشت غبار زمان به ابهام ميبينم. سالهاي دراز گذشته است. نميدانم که وضع روزگار بهتر از امروز است يا نيست. اکنون که اين نامه را مينويسم، زمانه آبستن حادثههاست. شايد دنيا زير و رو شود و همهچيز ديگرگون گردد. اين نيز ممکن است که باز زماني روزگار چنين بماند. من نيز مانند هر پدري آرزو دارم که دوران جواني تو به خوشي بگذرد و ...
به یاد غلامحسین ساعدی كه قصههایش كسی را به خواب نمیبُرد، كه گُلبانگِ بیداری بود!
حدود هفتاد نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامهنگار فرهنگی برای آزادی اردوان تراکمه به رئیس قوهي قضاییه نامه نوشتهاند. در بخشی از این نامه چنین آمده است:
«واسلاو هاول» نمایشنامه نویس، جستارنویس، ناراضی سابق و چهرهی سیاسی چک است. او دهمین و آخرین رئیس جمهور چکسلواکی و اولین رئیس جمهور «جمهوری چک» بود. شرکت او در طرح مدنی «منشور ۷۷» نقش او را به عنوان رهبر مخالفان در چکسلواکی به تثبیت رساند. «قدرت بی قدرتان» یک جستار آیندهنگرانه محسوب میشود زیرا خیزشی که منجر به فرو پاشی رژیم کمونیستی در چکسلواکی شد، تقرییاً به درستی در این جستار به تصویر کشیده شده بود. «هاول»در این سند مصرانه از هموطنانش میخواهد فعالیت سیاسی خود را به نفع استراتژیای که به باور او موفقیت بیشتری به بار خواهد آورد، کاهش دهند: استراتژی تقویت و پرورش حوزهی حقیقت در روان هر فرد به امید آن که پرورش این حوزهی پنهان به نیرویی غیرقابل مقاومت برای دگرگونی جامعه تبدیل شود. برخلاف آنچه که بسیاری از نویسندگان علیه کمونیسم نوشتهاند، «واسلاو هاول» به دگرگونی رویداده در روان آدمی در جامعه میپردازد و ...
نامهی حدود نود نویسنده، مترجم، شاعر و روزنامهنگار فرهنگی به رئیس قوهی قضاییه برای آزادی جواد ماهزاده، داستاننویس و منتقد ادبی :
مهدی سحابی نقاش، مجسمهساز، نویسنده، عکاس و مترجم ایرانی صبح امروز بر اثر ايست قلبي درگذشت .
میگویند اسکندر پس از حمله به ایران در ادارهی کشور درمانده و مستأصل بود. او از مشاورانش میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید: «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند». اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد: «نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کمسوادند، به کارهای بزرگ بگمار و آنها که میفهمند و باسوادند را به کارهای کوچک و پست


درحالی که چالش برسرتاریخ گذشته همچنان ادامه دارد، اکنون با پدیده دیگری روبروییم که تاریخ آینده را رقم می زند. با روی کارآمدن دولت نهم ازسال 1384 یکی از مسائلی که همواره سوژه خبری این دولت بود مسأله امام زمان بود. کمک های مالی دولت به مسجد جمکران و جشن نیمه شعبان یکی از نمودهای این موضوع بود. شایعاتی نیز درباره رویکرد رئیس دولت نسبت به امام زمان بر سر زبان ها افتاد. موضوع صندلی خالی در جلسات کابینه و بشقاب خالی سر سفره هیأت دولت و یا جانمازی خالی جلو صف نماز و... همه دهان به دهان می گشت که با تکذیب کلی رئیس جمهور قدری فروکش کرد. اما گذشته از همه این خبرها که کمتر سند و مدرکی برایش ارائه می شد، انتشار کتابی در این موضوع بطور رسمی مسأله را از حالت شایعه و توهم درآورده و به صورت موضوعی قابل بررسی و جدی مطرح نمود. همزمان با شروع کار دولت نهم کتابی با عنوان "دهه هشتاد، دهه ظهور" نوشته دکترسیدحسین سجادی توسط انتشارات هاتف منتشرشد. در این کتاب با تمسک به برخی روایات پیش گویی شده است که امام زمان تا پایان دهه هشتاد ظهور می کند. 
خوانش این روزهای پاییزی من، در مورد اندیشه ها و منش نویسندگی و زندگی عباس نعلبندیان، مرا به قطعه 109 بهشت زهرا کشاند. جایی که آقای نعلبندیان در کنار آقای ص.ص.م اش، از مرگ تا مرگ را تجربه می کند! نعلبندیان نمونه آن دسته روشنفکر هایی است که فضای خفه و بیمار جامعه جنگ زده و بحران زده زمان را تاب نیاورده، خودش را به وادی هفتم و وصالی خود خواسته می رساند. کتاب بررسی و تحلیل آثار و اندیشه های عباس نعلبندیان، دغدغه این روزهای من، تا اندکی دیگر آماده چاپ می شود. " پژوهشی ژرف و سترگ ..."! از مردی که ساده بود مثل زندگی و ...
سومين شماره فصل نامه تخصصي ادبيات نمايشي؛ سيميا ( پاييز 1387 ) كه به نقد و بررسي دورنمات ، نمايشنامه نويس سوئيسي مي پردازد با سردبيري علي دهباشي منتشر شد.
جايزه جلال آل احمد، دولتي ترين جايزه ايران! نهايتا به سرانجام خود رسيد. جايزه اي كه از روز اول مطرح شدنش حاشيه هاي فراواني را همرا داشت كه متن ماجرا را هم زير سوال برده بود. جايزه اي تصويب شده در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، با 110سكه براي نفر برگزيده !!!


با شاد باش به اهالی فرهنگ، جايزه مهرگان، جایزه ای كه می توانست طراوتی باشد به اين روزهای خاكستری ادبيات و فرهنگ فعلا؛ تأكيد می كنم، فعلا تعطيل شد. تأكيد من از آن جهت است كه خوش بينانه اميدوارم كه اين جايزه فقط در اين تاريخ خاص و سياه! سال 1387 تعطيل شده باشد.
جمعه گذشته شبکه آرته فرانسه را می دیدم. همین که دستم رفت روی شماره یک ریموت رسیور، تصویر تمام نمای سارتر نشست توی قاب تلویزیون. سیگاری گوشه لب خیره شده به دوربین. گوینده با آن لحن و آهنگ خوش کلامش چند بار سغتغ را به زبان آورد. جالب آن بود که فیلم های کوتاه سیاه و سفیدی از سارتر غالبا با دوبوار و یک جا با کامو نشان داد. آن چشم منحرف به سوی هیچ، آن چهره زمخت و سنگی، با سیگاری که از گوشه لبش جدا نمی شود و ... . بدون استثنا تمام فیلم های پخش شده از او، سارتر را در جلو یا درون کافه نشان می داد. شاید که نه بی شک همین فرهنگ کافه نشینی است که هنرمند را از انزوا و مرگ بیرون کشیده به دنیای زنده ها نزدیک می کند. اتفاقی که هر بار خواست در این وطن جانی بگیرد از بیخ و بن ریشه اش را زدند. با دیدن این فیلم شگفت زده شدم چون فکر نمی کردم فیلم و تصاویر تلویزیونی از سارتر وجود داشته و...
به مناسبت سالگرد درگذشت حسين ابراهيمی ( اِلوند)، محقق و مترجم نامی آثار كودك و نوجوان ايران، نشر افق نمايشگاهی از مجموعه آثار اين نويسنده فقيد برگزار می كند. اين نمايشگاه از روز شنبه 6 مهرماه 1387به مدت يك هفته در فروشگاه مركزی نشر افق با 30درصد تخفيف برگزار می شود.
این روز ها درگیر احمق ترین انسان!های جهانم! انسان که نه شبیه انسان، چیزی نظیر خوکان و ماده سگان چسبیده به توله. اینان چسبیده به حماقت ها و کم سوادی که نه بی سوادی خود، نه به خود که به تمام جامعه ضرر می زنند. از صفا و آبادی می گویند بی آن که نه پی آبادی ...ان باشند و نه پی صفا...یی، که به حق پی ویرانی و تحقیر و گذشتن از بعد انسانی من درگیر با آنانند. اینان فکر می کنند برنده این بازی احمقانه آنانند، غافل از آن که چون چنین بازی را تدارک دیدند خواه نا خواه خود بازنده اصلی هستند.
انجمن حرفه ای متفكران ومحققان مسابقه ی سراسری داستا ن نويسی برگزارمی كند . این مسابقه در سه بخش برگزار می گرد د :
شب های بخارا :
انتخابات مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران مورخ 18/4/87 برگزار گردید. لازم به ذکر است که در انتخابات مذکور از روشی ابتکاری برای اخذ آرا استفاده شد. مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران چهار سال متمادی اجازه تشکیل نداشت و سرانجام با آرای پستی انتخابات را برگزار کرد. نتایج حاصله به شرح زیر است :

شب های بخارا :
در سوگ نادر ابراهیمی ...
در سال های پس از جنگ جهانی دوم و بروز دوباره ایده ها و تفکرات خفته در بطن جنگ، وپس از انتشار انسان طاغی کامو، سارتر مقاله ای را در رد برخی موارد ذکر شده در کتاب نوشت. مقاله ای که تفاوت دو دیدگاه اگزیستانس به هستی و مسائل پس پشت آن را نمایان می کرد. کامو معتقد بود که
مجله بخارا ، كه پيش از اين در زمينه معرفی نويسندگان سوئيسی نشست های : « شب ادبيات سوئيس » ، « شب آنه ماری شوارتسنباخ » و « شب ماكس فريش » را برگزار كرده است ، اين بار « شب فردريش دورنمات » را با همكاری مركز هنر پژوهی نقش جهان برگزار می كند.
از میان هزاران و شاید
به دلیل فیلترینگ وسیع این روزها، این وبلاگ تا اطلاع ثانوی بدون عکس و تنها با متن می آید ...