جواد عاطفه

 عکس هایی از سر تفنن برای هیچ ...

ادامه نوشته

مرگ بر مرگ!

بهمن جلالی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تف به این روزهای سیاه. بهمن جلالی هم رفت. وقتی که یاد آن خنده ها و شوخی های تلخش می افتم باورم نمی شود که دیگر نباشد. زمستان 85 وقتی که پروژه عکاسی من با موضوع مرگ را دید، گفت: « بابا اینا چیه. سر صبحی حالم و خراب کردی. از زندگی عکس بگیر نه از مرگ و ... » و امروز آخرین فرم زنگی بهمن جلالی به سوی نیستی و مرگ برداشته شد. دیگر چه بخواهد چه نخواهد با مرگ هم آغوش تر است تا زندگی. یادش بخیر ...

ادامه نوشته

جواد عاطفه

عکس هایی از جواد عاطفه ...

ادامه نوشته

عکس و گفتمان واقع‌گرایی

از سلسله نشست های موسسه فرهنگی هنری صبا متعلق به فرهنگستان هنر، نشست  عکس و گفتمان‌ واقع‌گرایی همراه با برگزاری نمایشگاه دوسالانه عکس جهان اسلام برپا شد، در این نشست به عنوان مسئول جلسه میزبان بابک مقیم نژاد بودم که بحث های جامع و بنیادینی را در مورد چیستی و چگونگی تعریف و تفسیر از عکس ارائه کرد که در ادامه مطلب آمده است.
عکاسی از اساس چه ارتباطی با بحث واقع‌گرایی دارد و تأمل در این بحث تا چقدر می‌تواند برای تأمل در محتوا و معنا و چیستی رسانه عکاسی به ما کمک ‌کند؟ واقع‌‌گرایی یگانه بحث با اهمیت در حوزه نظری عکاسی نیست اما بهرحال وجه واقع‌گرایانه عکس‌ها، همواره یک معنای دقیق و مشخصی دارند و نقش تعیین‌کننده‌ای داشته و دارند.
هنگامی‌که از واقع‌گرایی صحبت می‌کنیم یکسری معانی با آن مرتبط می‌شود. اگر صفت گفتمان را به واقع‌گرایی رئالیسم نسبت دهیم، بیانگر یکسری مقتضیاتی می‌شود، یعنی اینکه، واقع‌گرایی را نه به عنوان یک اصل طبیعی و بدیهی، بلکه بعنوان یک نظام و سیستم درنظر می‌گیریم که مجموعه قواعد و قراردادهای خاص خودش را دارد و ...

ادامه نوشته

داستان هایی که پس هر عکس وجود دارد

(Kai Wiendenhofer (Germany








 در در زمان برگزاری اولین دو سالانه عکس جهان اسلام در مجموعه فرهنگی هنری صبا ( فرهنگشتان هنر )، در ادامه نشست های پیرامون موضوع مرتبط با نمایشگاه، یک روز را میزبان « شهید الاعلم » عکاس برجسته بنگلادشی بودیم. نگاه خاص و فیلسوفانه این عکاس به عکس و مقوله عکاسی مرا به عنوان مسئول جلسه بر آن داشت تا از جهات مختلف مسئله، ماهیت و هویت عکس و عکاس را با این هنرمند اندیشمند  مطرح کنم و...

ادامه نوشته

هیچ عکسی مهم تر از زندگی ام نیست!

ویرانه های کابل
آلفردو ماچی سه شنبه گذشته مهمان جلسات نگاه و نظر موسسه فرهنگی هنری صبا (فرهنگستان هنر) بود و در مورد تخصص اصلی خود؛عکاسی جنگ، با تیتر « از جنگ تا سازمان های بشر دوستی »، تجربیاتی از مناطق جنگی درکشور های افغانستان، فلسطین، کوزوو، عراق، لبنان و تهیه عکس و گزارش  برای تلویزیون، روزنامه ها و خبرگزاری ها و مشکلات، تفاوت ها و کار با سازمان های بشر دوستی در فوریت های جهانی، مسائلی را مطرح کرد. بنده هم به عنوان گرداننده جلسه مباحثی را در مورد عکس خبری با «  نگاهی به جنگ و رسالت عکاس در بازنمایی حقیقت » مطرح کردم که در فرصتی دیگر به صورت کامل در وبلاگ قرار خواهد گرفت. مهم ترین مسئله ای که این عکاس نام آشنای جهانی مطرح کرد همان است که در تیتر این پست آورده ام. جمله ای که بیش از هر چیز دهشت و سبوعیت جنگ را به رخ می کشاند. در پایین هم تعدادی از عکس های انتخابی خودش را که بی دریغ در اختیارم گذاشت را آپلود کرده ام و خود نوشتی کوتاه از او و...

ادامه نوشته

تفاوت های فرهنگی شرق و غرب  !

فرهنگ شرق و غرب  
















این طرح ها توسط « لی یانگ » هنرمند چینی ساکن آلمان  طراحي شده. در اين طرح‌ها تفاوت‌های جوامع اروپايی و جوامع آسيايی به خصوص چين به تصوير کشيده شده است.

آبی  = غربی ‌ها؛ اروپا
قرمز = شرقی ‌ها؛ آسیا 

با کمی دقت می توان قرمزها رو نماد ايرانی ‌ها بگيريد؛ مطمئنا شباهت‌های بسيار زيادی خواهيد يافت!
ادامه نوشته

رو نمایی یک حقیقت !

تمثال منسوب به محمد امینقبل از جنگ جهاني اول، تصوير محمد در مجله نشنال جئوگرافی در ژانويه سال 1914 و تحت مقاله‌اي با عنوان اينجا و آنجا در شمال آفريقا چاپ شد که زير آن نوشته شده بود عربي با يک گل. در دهه بيست، کارت پستالهاي تونسي این دو عکاس بين سربازان فرانسوي در شمال آفريقا بسيار محبوب بود. در دهه‌هاي هشتاد و نود، کتب متعددي شامل عکس اين نوجوان چاپ شد، ولي اغلب آنها عنواني غير از محمد به عکس داده‌اند.
در نسخ ايراني فعلي، اصلاحاتي روي تصوير انجام شده و از فريبندگي چهره نوجوان چيزهايي نگه داشته شده است ولي از زيبايي جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکي با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکي اصلاح شده است. به طور کلي مي‌توان گفت که هنرمندان ايراني سعي کرده‌اند جنبه‌هاي زيبا پسندانه تصوير را کاهش دهند و تصوير را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زيبايي مقدسي ببخشند
.
عنوان عکس اين است : تصوير روحاني حضرت محمد، در سن 18 سالگي در همراهي عمويش در يک سفر تجاري از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که اين تصوير توسط يک کشيش مسيحي کشيده شده و تصوير اصلي آن در موزه رم قرار دارد و ...

ادامه نوشته

از دیروز تا فردا ...

آدمی همیشه با حسرت از روزهای رفته و نگاهی به آینده روزگار حالش را گذرانده و تصوراتی عجیب از گذشته و آینده دارد. به مدد عکسهایی که تاریخ صد و پنجاه سال گذشته ملتها را به تصویر کشیده غالبا تصور ما از این دوره زمانی تصویری سیاه و سفید از عالم و آدم است. گاه حتی تصور زندگی رنگی در اوایل قرن  بیستم تصوری دور از ذهن می نمایاند. اما تصور ما نسبت به دنیایی که در آینده تصویر می شود هم شاید بیش از حد دیجیتالی و شیشه ای باشد. گرچه گاهی هم به ذهن هر کس شاید این مسئله متبادر شود که با این همه پیشرفت های عجیب و غریب شاید ناپیدا و نهانی دیگر در این کره خاکی نمانده باشد که بشر بدان دست یابد. اما فراموش نباید کرد که هر که بامش بیش برفش بیشتر و بالطبع بشر هرچه پیش رود در گردابی از نا دانسته ها گرفتار خواهد شد و به نوعی شاید حس کنجکاوی آدمی که سعی در کشف همه چیز دارد او را در راه کشف ها و اختراعات جدید قرار خواهد داد. اما نمی توان از پیشرفت و سرعت عجیب در تمام علوم در قرن بیستم صحبتی به میان نیاورد. قرنی که به تعبیر « آندره مالرو » همچون غلتکی از روی او و هم سلکانش گذشت و... 

ادامه نوشته

آنها در تاریخ  مانده اند!

 فریاد می زند، آماده ؟

و آسمان بی ابر، دکلی که چون میخی فرو رفته در زمین پلی بین زمین و آسمان شده، خیره به آفتاب، آدمهایی که متعجب و حیران خیره شده اند به روبروی شان، جایی که نگاه دوربین و عکاسش آغاز می شود، بر صفحه ی کاغذ عکاسی می نشیند.

و ... عکاس دوباره فریاد می زند، آماده، همه به دوربین ها نگاه کنید! پدران ما با نگاههایی خیره و سیاه شده در تاریخ می مانند.

ادامه نوشته

غربی ترین جنوب ایران!

 از شرق تا غرب، شمال تا جنوب این سرزمین تاریخ با رد بلند و مانای خود سایه افکنده سرزمین مرا بدل به موزه ای ساخته که در کورترین و دورترین نقطه ی مرزی اش هم چیزی را می توان یافت که تنهایی و غربت ملتی به تاراج رفته را به نمایش بگذارد. در اوج فرهنگ  و اندیشه خودمان به خودمان شبیخون زده ایم یا که غارتی دست اجنبی ایم فرقی نمی کند مهم اینست که ما در خم و پیچ این تاریخ بارها و بارها گم شده، پیدا شده ایم.  ما که خط را، قانون را، تمدن را، حکومت را و... بنیان نهاده ایم خود دنباله روی دنباله روهای خودمان به کجا می رویم. ما و فرهنگ ما در خشتها و ستونهای سنگی خلاصه نشده اما رد این فرهنگ در آن خاک و سنگ بی جان محکم و استوار مانده و  از دیروز به امروز من رسیده غرور ملتم را به نمایشی حزین و خرد شده بدل کرده، مرا از من به من می  رساند و...

ادامه نوشته

دوستان داستان نسل پنجم.


















نسل پنجمی ها از زاویه ای دیگر.

ادامه نوشته

زندگی !

 عکسهایی از محمد رضا میرزایی 

بیرون پشت در   هیچ کس نیست!

امروز ناصر زراعتی را دیدیم .ناصر زراعتی مهمان محمد محمد علی در کارنامه بود . مجموعه ی« بیرون پشت در» از او به تازگی توسط نشر افق منتشر شده است. از هر دری سخنی الا نقد داستانهای  نویسنده. حرفهایم ماند تا اگر مجالی بود در جلسه ی نقد کتاب در کافه تیتر بزنم  . حرفهایی که  شاید کمی هم  باعث کدورت می شد. به خیر گذشت تا بعد !  

تنهایی همیشگی...

مرگ،

   تکرار مکرر یک حقیقت

    زندگی

       اجبار به  بقا

           انسان،

              باید به تکرار حقیقت.