رئالیسم

مقاله ای از آدولف سانچز واسکِز: هنری که چون وسیلهٔ خاص شناخت، هم با شکل و هم با موضوع خود به‌حقیقت خدمت می‌کند، رئالیسم است. ما آن هنری را هنر رئالیستی یا واقع‌گرا می‌نامیم که با رویائی با هستیِ یک واقعیتِ عینی آغاز کند و به‌ساختنِ واقعیتِ جدیدی بپردازد و حقایقی را دربارهٔ انسان‌های موجود به‌ما عرضه کند، یعنی انسان‌هائی که در یک جامعهٔ معین با مناسباتِ تاریخی و اجتماعیِ مشروطی کار و مبارزه می‌کنند، رنج می‌برند، شادمانی می‌کنند و یا به‌رؤیا فرو می‌‍روند. چنین هنری، رئالیستی است.  در تعریف رئالیسم (که بیان سادهٔ آن را گفتیم) مقولهٔ واقعیت را در سه سطح متفاوت می‌یابیم: یکی واقعیت بیرونی، که نسبت به‌انسان حاشیه‌ئی است؛ دوم واقعیت نو یا واقعیتِ انسانیت‌یافته‌ئی که انسان آن را پدید می‌آورد، با فرا رفتن از واقعیت بیرونی یا انسانیت بخشیدن آن؛ و سوم واقعیتِ انسانی، که از طریقِ واقعیت بیرونی انسانیت یافته پرتو می‌افکند و ...

ادامه نوشته

نیهیلیسم

درس گفتاری از مراد فرهاد پور: نیهیلیسم، مفهومی است که جدا از دلالت­‌های فلسفی­ و پیچیدگی­‌های نظری­‌اش، در تجربه­‌ی روزمره و شخصی افراد نیز معنادار است. به بیان ساده، و همانطور که نیچه اظهار می­‌کند، می­‌توان نیهیلیسم را بی­‌ارزش شدن ارزش­‌ها تعریف کرد. تقریباً همه­‌ی افراد (حتی اگر اصطلاح نیهیلیسم به گوششان نخورده باشد) به طریقی با تجربه­‌ی بی­‌معنایی و تزلزل نظام­‌های ارزشی­‌شان رویارو می­‌شوند. نسل­‌های پیشین، همواره از به محاق رفتن ارزش­‌ها و راه و رسم گذشته دم می­‌زنند، اینکه چطور چیزهای "باارزش" گذشته از دست رفته­‌اند و معنای خود را از دست داده­‌اند و ...

ادامه نوشته

رمان نو

مقاله ای از رمون ژان با ترجمه رضا سید حسینی : صفت نو، فی‏نفسه، نه بهتر از صفت دیگری است و نه بدتر، بلکه به‏ خودی ‏خود بر چیزی دلالت نمی‏کند و از دیرباز می‏دانیم که این صفت در ادبیات ما به همه آثارِ بزرگ گذشته که نمایانگر این تحولِ دائمی و ضروری قالب‌ها بوده‏اند اطلاق شده است؛ تحولی که بدون آن، هنر داستان‏ نویسی و به‏طورکلی هنر، نه می‏تواند پیش برود و نه زنده بماند. (اثر استاندال نیز به اندازه اثر پروست «نو» بوده است.) پس اگر در آغاز دهه پنجاه، این صفت دقیقاً برای نشان دادن نوع خاصی از رمان به‏کار رفته است، که برخلاف سنتِ رایج شکل گرفته بود، طبعاً می‏بایستی دلایلی خاص داشته باشد و ...

ادامه نوشته

پست مدرنيزم

مقاله ای از احسان یار شاطر: براي کساني که هنوز به نظمي و منطقي درکار دانش معتقدند و خرد را راهنمايِ درستِ انديشه آدمي مي شمارند هرج و مرجي که در چند دهه گذشته گاه در هنر و نقد ادبي و تاريخ نگاري و فلسفه و برخي رشته هاي دانش مانند مردم شناسي پيش آمده، و غالباً به عنوان انديشه پيشرو قلمداد مي شود، مايه شگفتي است. دراين موارد گويي حدّ و بند را از دست و پاي هنرمند و شاعر و فرضيه ساز و نظريه پرداز برداشته اند و نوعي «خان خاني» در عالم انديشه و هنر رواج گرفته و «مُد» روز شده. پريشيدگي غالباً زير عنوان «ساختار شکني» (deconstructionism) و يا عنوان مبهم و کِش دار «پست مدرنيسم» صورت مي گيرد و ...

ادامه نوشته

نخستین گام های زنان در ادبیات معاصر ایران (٢)

پژوهشی از حسن میرعابدینی: به طور کلی زن در ادبیات فارسی مقام شایسته ای نداشته است. شعر كلاسیك ایران زن را به صفت یار و دلدار و دلبر شناخته و اغلب از او به بی وفایی و مكر و خیانت یاد كرده است و در دیوان های شاعران و كتاب های نویسندگان بسیار به ندرت می توان به وصف زنان خوب و فرمانبر و پارسا برخورد. در سرتاسر دوره ی سلطنت قاجار، نامی از زن و حقوق و آزادی زن نیست و هر چند به كنایه نیز ذكری از این مقوله نمی رود. سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و تحولات نسبی كه در نتیجه ی آشنایی شاه و رجال ایران به اوضاع اروپا در كشور پدید آمد، هیچ گونه تغییری در سرنوشت زن ایرانی به وجود نیاورد و ...

ادامه نوشته

نخستین گام های زنان در ادبیات معاصرایران (١)

پژوهشی از حسن میرعابدینی: از دوره ی قاجار تا سال ١۳٢٠ش (سقوط رضا شاه)، كه دوره ی پيدايش ادبيات معاصر ايران است، شمار نويسندگان زن در حدی نيست كه بتوان از كار آنان به‌عنوان يك جريان ادبی قابل توجه ياد كرد. در آن دوره ی زمانی، محدوديت‌های اجتماعی، خانوادگی، تحصيلی و شغلی، فضا را برای آفرينش های زنانه تنگ می ‌كرد. زنان يا چنان گرفتار امور خانه بودند كه نمی ‌توانستند كارهايی  را هم كه توانايی خلقشان را داشتند بيافرينند و يا هنوز به صرافت داستان‌نويسی نيافتاده بودند. برخی هم كه می ‌نوشتند، موجوديت خود را پشت نام‌های مستعار پنهان می ‌كردند. فضا چنان بود كه آنان اگر هم می ‌خواستند، به نوشتن ترغيب نمی ‌شدند و  ...

ادامه نوشته

زبان و ادب فارسی از نگاه انگلس

چند هفته ایست که در پهنه ای ادبيات و هنر مشرق زمين غرق شده ام . از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام . آنچه تاکنون مانع شده است تا به  آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبان های سامی است و از سوی دیگر وسعت غيرقابل توصيف این زبان دشوار با حدود چهار هزار ریشه که د ر دو تا سه هزار سال شکل گرفته. برعکس، زبان فارسی، زبانی است بسيار آسان و راحت . اگر الفبای عربی نبود که هميشه پنج، شش حرف تقریبا گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد با این حال قول می دهم که در 48 ساعت دستور زبان فارسی را یاد بگیرم و ...

ادامه نوشته

ادبیات و کار

اگر شما می پندارید که جمله من «من ادبیات کارگری را اینگونه نمی بینم» نیاز به توضیح داشته باشد، در اینجا می کوشم توضیح دهم. اما باید انچه را شفاها گفتم در اینجا هم تکرار کنم. من مطمئن نیستم که حق با من باشد. وانگهی خودم را در برابر کار شما کوچک احساس می کنم. هنگامی که کسانی چون شما که روز خود را در کارگاه یا کارخانه ای می گذرانید اوقات فراغت خود را صرف بیان عقاید خود در مجله ای می کنند، کسی که در نوشتن و کار کردن از ازادی وسیعی برخوردار است حق ندارد شانه بالا بیندازد و اظهار لحیه کند. حتی اگر تصادفا چنین کسی حق داشته باشد چون از خودش مایه نمی گذارد، همین کافی است که حرف هایش مظنون جلوه کند. برای رضایت دادن به کاری چنین مضحک و چنین زشت باید از دوستان قدیم و ندیم بود و ...

ادامه نوشته

سیمون دوبوار و فمینیسم

کلودین مونتی در ۱۹۴۹ در پاریس به دنیا آمد. مادرش، ژوسین سر، شیمیدان و پدرش ژان پیر سر، ریاضی دان بود. کلودین در جوانی به جنبش زنان فرانسه پیوست و از ابتدا رابطه ای صمیمانه با سیمون دوبوار، خواهر نقاش او، هلن دوبوار و ژان پل سارتر برقرار کرد که تا مرگ هر سه آنان ادامه داشت. او دارای مدرک دکترا در رشتۀ "بررسی آثار و زندگی سیمون دوبوار" از دانشگاه نیس و عضو انجمن سیمون دوبوار است. از کتابهای کلودین مونتی می توان به خواهران دوبوار، سیمون دوبوار و جنبش زنان: خاطرات یک دختر شورشی و عشاق آزادی:سارتر و دوبوار اشاره کرد.  مقالۀ زیر از آن جهت حائز اهمیت است که یکی از معدود روایتهای دست اول از مشارکت سیمون دوبوار در فعالیتهای عملی جنبش زنان و بازتاب دهندۀ تاثیرگذاری نظری - تئوریک و عملی او بر آغاز و باروری این جنبش در فرانسه و در جهان است و ...

ادامه نوشته

مانيفست دادائيست

امضا كنندگان اين مانيفست در زير جنگ و نبرد فرياد می زنند : دادا !
و گرد هم جمع شده اند تا هنر تازه ای را مطرح كنند كه تحقق ايده های تازه را از طريق آن امكان پذير می دانند. خب پس دادائيست چيست؟ كلمه ی دادا بيان كننده ی بدوی ترين رابطه است با واقعيت اطراف؛ با دادائيسم، واقعيت تازه به تصرف خودش درمی آيد. زندگی همزمانی درهم ِ نويزها، رنگها، و ريتمهای روحانی فهميده می شود كه در هنر دادائيست بطور بيواسطه توسط فريادها و هيجانات روان گستاخ هر روزه اش، و در سراسر واقعيت وحشی اش تسخير شده است. اين وجه تمايز و جدايی دادائيسم از ساير گرايشات هنری بخصوص فوتوريسم است كه احمق ها آن را بعنوان گونه ی تازه ای از امپرسيونيسم تفسير كرده اند و ...

ادامه نوشته

ادبیات داستانی آمریکا در قرن بیستم (1)

 ادبیات آمریکا american literatureداستان نویسی از جنگ دوم جهانی به بعد به گونه ای است كه نمی توان آن را در یك طبقه مشخص گنجاند:  این رشته ادبی بسیار متنوع  و دارای جنبه های چندگانه است. جریان های بین المللی مانند اگزیستانسیالیسم اروپائی و رئالیسم جادویی آمریكای لاتین به آن حیات تازه ای داده ، و در همان حال عصر الكترونیك نیز دهكده جهانی را به ارمغان آورده است. زبان محاوره ای تلویزیون نیز زندگی تازه ای به سنت شفاهی بخشیده و سبك شفاهی وسائل ارتباط جمعی و فرهنگ عامه به نحو روز افزونی بر داستان سرائی اثرگذاشته است و ...

ادامه نوشته

درام ابسورد ایرانی، توهم یا واقعیت؟!

طرح جلد نمایشنامه گلدان نوشته بهمن فرسیبا آن که ميرزا فتحعلي آخوند زاده و ميرزا آقا تبريزي حركت هايی را در جهت تئاتر امروزی راه انداختند، اما تئاتر ملي در 1292 آغازي است بر حركت هاي مدرن تئاتر ايران. حركتي كه به همت  محقق الدوله و جمعی از رجال فرهیخته و متمول در بالا خانه ی مطبعه فاروس در لاله زار آغاز شد و با ادامه حركت توسط ظهير الدوله، مويد الممالك ارشاد، ذكاء الملك فروغي، تيمور تاش، ذبيح بهروز، علی دریا بیگی،  غلامعلي فكري، حسن مقدم، علينقي وزيري، ميرزاده عشقي، محمود ظهيرالديني، لرتا، عنايت شيباني، سيد علي نصر، عبدالحسين نوشين، فضل الله بايگان، رفيع حالتي، اسماعيل مهرتاش، خان بابا صدري، عصمت صفوي، مهدي نامدار، محمود بهرامي، مهدي فروغ، علي اصغر گرمسيري، ابوالقاسم جنتي، ايران دفتري، نصرت كريمي، غلامحسين نقشينه و... در قالب گروه های؛ تئاتر ملي ايران، كلوپ ایران جوان ( كلوپ فرنگ رفته ها )، كلوپ موزيكال ( اپرت و اپرا )، كمدي اخوان ( كمدي هاي انتفادي )، كمدي ايران ( آثار درام نويسان فرانسوي؛ مولير، لابيش و ... )، جامعه باربد و ...

ادامه نوشته

هنر معاصر (1)

Bite Your Tongue -  leon golub

هنر معاصر ( از دهه ۶۰ به بعد )، هنری است که نیازمند بحث و بررسی مفصل و دقیقی است. این واکاوی در ایران بیشتر احساس می شود از آن رو که اکثر هنر دوستان و هنرمندان عصر ما آشنایی و شناختی نسبت به این هنر ها نداشته و ندارند. اصولا ما کشور های در حال توسعه ( بی پرده بگویم، عقب مانده از همه حرکت های نوین هنری و ادبی و... )، خیلی دیر و دور به هر چیز می رسیم. و امروز ما دیروز که نه، گذشته آن ها است! جالب تر آن است که به هنگام دریافت هر چیز نو و تازه ای، ما در نهایت شبه شکل موجود را اجرا می کنیم. چنانکه بعد از مدرنیسم فرهنگی، هنری و ادبی، با گذشت یک قرن از دوره رونق آن، ما در قرن بیست و یکم هنوز به شبه مدرن وطنی هم نزدیک نشده ایم. اصولا ما مردمی هستیم با اندیشه جدا از تمام حرکت ها! بعضی ها می گویند این حسن ما است و ...

ادامه نوشته

پست مدرنيسم و فرهنگ عامه

طرح از مونا آقاییاصطلاح پست­مدرنیسم را می­توان تعبیر گسترده­ای در مطالعات ادبی و اجتماعی و فرهنگي دانست که متفکرانی که به نحوی درصدد پاسخگویی به مدرنیسم هستند، آن­را به­کار می­برند. لیکن هریک از این متفکران درک متفاوت و بعضاً متضادی از مدرنیسم دارند. یکی از بارزترین ویژگی و شاخصۀ دوران مدرنیته را می­توان رشد و گسترش علم و عقل به مثابه ابزاری برای درک و تبیین جهان دانست. موفقیت­ها و دستآوردهای پیروزمندانۀ حاصل از کاربرد عقلانی علم درباره طبیعت و پیشرفت­ها و ترقیات پیامد آن در این حوزه، این باور را در پی داشت که رویکردهای عقلانی و علمی در برخورد با حوزه­های مختلف اجتماعی به­ویژه در برخورد با اقتصاد، سیاست، جامعه و اخلاقیات تضمین­گر پیشرفت و ترقی در این حوزه­ها به­شمار می­روند. علم و عقل قادر به ارائه اصول و مبانی مستدل، متقن، عیّن و همگانی هستند، مبانی و اصولی که به مدد آن­ها می­توان اصلاحات اجتماعی ،فرهنگي و اخلاقی را تقویت نمود و...

ادامه نوشته

از بينامتنيت تا ترامتنيت

طرح از نیکزاد نجومیبينا متنيت (Intertextualite) واژه‌اي است كه توسط يولياكريستوا در پي مطالعة آثار ميخائيل باختين ابداع و سپس به يكي از روش‌هاي مطالعاتي در حوزه‌هاي گوناگون معرفتي به ويژه ادبيات و هنر تبديل شد. براساس نظرية بينامتني كه توسط شخصيت‌هايي همچون رولان بارت، فيليپ سولر، ميكائيل ريفاتر و لوران ژني تكميل شد هر متني بر پاية متن‌‌هاي پيشين بنا مي‌شود. به بيان ديگر هيچ متني عاري از تاثيرات متن‌هاي پيشين نيست و به گفتة صريح بارت «هر متني بينامتن است.» مباحث بينامتني از كريستوا تا ريفاتر داراي گوناگوني‌هايي است كه به طور مثال گاهي بينامتنيت در خلق اثر وگاهي نيز در عرصة دريافت اثر مورد توجه قرارگرفته است. مباحث بينامتنيت نظر بسياري از پژوهشگران را جلب كرد و در شاخه‌هاي گوناگوني همچون بيناگفتماني، بينافرهنگي و ترامتني ادامه پيدا كرد و...

ادامه نوشته

بینوایان نابغه !

اصلاحات ادبی و هنری؛ از پره رومانتیسیسم تا رومانتیسیسم :


در قرنی که اروپاییان فهمیدند دنیا متنوع تر و پیچیده تر از تمام آن قواعد خشک و متحجری است که بر آن تحمیل شده و با پیدایش فلاسفه ای چون « مونتسکیو » و « ولتر » و در دوره زوال اشرافی و قواعد کهن و دست و پا گیر کلاسیک و در قرن پیروزی بورژوازی و در دوره ای که مردم با انتشار روزنامه های مختلف و بر خورد با فرهنگستان های مختلف ( در اواخر قرن هفدهم در شهرستان های فرانسه پنج فرهنگستان و در نیمه اول قرن هجدهم، بیست فرهنگستان تأسیس شد)که  در جهت رشد تفکر و آشنایی با ملل دیگر همت گمارده بودند، افکار عمومی احساس نیازی شدید به اصلاحات ادبی  و آبشخوری نو و تغذیه ای متنوع برای فکر و روح خود را طلب می کرد و همین نیاز مبرم، ادیبان و نویسندگان طبقه بورژوا را وا داشت تا در جهت این خواسته قلم زده و مکتبی نو را پای گذاری کنند.

مکتبی که در ابتدای راه نام رمانتیک بدان داده شد. نامی که مدت های مدیدی مترادف با عناوین « خیال انگیز» و« افسانه ای » به کار برده می شد. کلمه ای که کلاسیک های شکست خورده برای تمسخر طرفداران این مکتب درباره ی آنها به کار می بردند.

ادامه نوشته