هویت­ یابی زنان در آسمان سنت

مقاله ای از سهیلا ترابی فارسانی: فهم تفاوت میان جوامع سنتی و جوامع مدرن از منظر پژوهشگری که در جامع ه­ای برزخی می­زید – جامع ه­ای که در عین بهره­ گرفتن از بسیاری عناصر مدرن، همچنان هنجارهای اجتماعی و فرهنگ ی­اش حاصل رسوبات فرهنگی جامعه سنتی است – حایز اهمیت بسیار است. به ویژه به دست دادن فهمی از وضعیت زنان در زمان حاضر مستلزم آگاهی بر این است که ریشه یابی اثر گذاری شرایط اجتماعی، حقوقی و فرهنگی در جامعه سنتی مبین این است که آحاد اعضای جامعه، علی الخصوص زنان به شخصیت­هایی ضعیف، وابسته و غیر مستقل بدل می­شوند که موجب بروز روحیات اخلاقی خاصی می­شود. در جامعه سنتی که شتاب تحولات چندان بطئی و تدریجی است که در بررسی مقاطع طولانی نیز ایستا به چشم می­آید، مناسبات اجتماعی از پیش تعیین شده است و مجال تحرک فردی را در سپهر اجتماعی اگر ناممکن نسازد، آن را به امری بسیار دشوار بدل می­کند. شخص تابع روح جمعی است و اندیشه صلب است زیرا اندیشه انتقادی که مبانی و پایه­ ها را به نقد بکشد و ...

ادامه نوشته

بیانیه‎ی سارتر در پاسخ به فرهنگستان سوئد

دلایل من برای نپذیرفتن این جایزه-همچنان که در نامه‎ای متذکر شدم-نه به فرهنگستان سوئد مربوط می‎شود و نه به خود جایزه. در نامه‎ای‎ دو نوع دلیل آوردم. دلایل شخصی و دلایل عینی. دلایل شخصی اینهاست: این نپذیرفتن من بی‎مقدمه نیست. من همیشه‎ از امتیازهای رسمی روگردان بوده‎ام. پس از جنگ، در ۱۹۴۵ به من پیشنهاد “لژیون دونور” شد، اما با وجود دوستانی که در دولت داشتم، آن را نپذیرفتم. همچنین با وجود تلقین بعضی از دوستانم از تدریس در “کولژدوفرانس” سرباز زدم. این مربوط است به استنباط شخصی من از کار نویسنده. نویسنده‎ای‎ که جهت سیاسی یا اجتماعی یا ادبی می‎گیرد، نباید جز با وسایل خاص خود، یعنی کلام مکتوب، عمل کند. نویسنده، هر نوع امتیازی را که بپذیرد، خواننده‎ را مقید می‎کند؛ و این برای من قابل پذیرش نیست. یکسان نیست اگر پای‎ نوشته‎ام ژان پل سارتر بگذارم یا ژان پل سارتر برنده‎ی جایزه‎ی نوبل. نویسنده‎ای که امتیازی ازین نوع را می‎پذیرد خود و نیز مجمع یا مؤسسه‎ای را که به او این افتخار را می‎دهد، متعهد می‎کند. علاقه‎ی من به‎ پارتیزان‎های و نزوئلایی تنها مرا متعهد می‎کند، اما اگر ژان پل سارتر و ...

ادامه نوشته

پنج مشکل برای نوشتن حقیقت

مقاله ای از برتولت برشت: کاملا طبیعی است که نویسنده باید حقیقت را بنویسد، به این معنا که نه آن را به سکوت برگزار کند و نه خفه کند و نه این که به خطا بنویسد. نویسنده نباید در مقابل قدرت های حاکم واپس بنشیند و یا ضعیف تر ها را بفریبد. ولی طبیعتا در نبود هم بایی با توانمندان و پی روی نکردن از آنان مشکلات زیادی را به بار می آورد و از سوی دیگر فریفتن ضعیف تر ها پاداش و مقام بیشتری خواهد داشت. به عبارت دیگر وقتی خوشایند توانمندان نباشیم، باید از دارندگی و رفاه چشم پوشی کنیم. چشم پوشی از کار مزد برای کار انجام شده، یعنی چشم پوشی از کار به مفهوم رایج و باز هم یعنی چشم پوشی از ارج و مقامی که اربابان قدرت معمولا به برخی افراد اعطا می کنند و به طور کلی یعنی چشم پوشی از هر گونه پاداش و قدردانی و افتخار. برای چنین چشم پوشی هایی باید شهامت داشت. دوران هایی که خفقان در حد اعلی حاکمیت دارد، عموما خیلی از دروازه های بزرگ تمدن و کمال مطلوب حرف می زنند. در چنین دورانی، غالبا حرف زدن از مسائل نازل مانند خوراک روزانه و مسکن برای کارگران، تبلیغ برای روح فداکاری به عنوان مزیت اخلاقی، به شهامت نیازمند است. در دورانی که گوش دهقانان را با سخنان ظاهرا زیبا پر کرده اند، حرف زدن از تراکتور و ابزار ماشینی و ...

ادامه نوشته

به‌نام ما، به‌کام دیگران...

این بخشی است از کتاب مشهور خانم دُمیتیلا باریوس دوچونگارا - زنی از معادن بولیوی - به‌‌نام «بگذار سخن بگویم»، ترجمهٔ احمد شاملو و ع. پاشائی که انتشارات مازیار به‌‌زودی آن را منتشر می‌کند: من در هفتم مه ۱۹۳۷ در سیگلو۲۰ به‌‌دنیا آمدم. سه ساله که بودم به‌‌پولاکایو رفتیم و دیگر تا بیست سالگی همان‌جا ماندم. از انصاف به‌‌دور است که سرگذشت خودم را بگویم و از آن دهکده که بسیار به‌اش مدیونم اسمی به‌‌زبان نیارم. من آن جا را جزئی از زندگی خودم می‌دانم. هم پولاکایو و هم سیگلو۲۰ تو قلب من جای مهمی دارند. پولاکایو را به‌‌این دلیل که درکودکی مرا پناه داد و من خوش‌ترین سال‌های عمرم را آن‌جا گذراندم. آخر، آدمیزاد تا وقتی بچه است همین قدر که تکه نانی گیر بیاورد وصلهٔ شکمش کند و شندره پاره‌ئی داشته باشد که تنش را از سرما بپوشاند احساس نیکبختی می‌کند. بچه ها راستی راستی به‌‌واقعیتی که توش می‌لولند چندان توجهی ندارند. پولاکایو، در بخش پُتُسی از استان کیخاروست و چهار هزار متری از سطح دریا ارتفاع دارد. منطقهٔ معدنی مبارز و جنگاوری است که در انقلاب نهم آوریل ۵۲ هم به‌‌طور فعالی شرکت داشت و ...

ادامه نوشته

پایان شعر

مقاله ای از جورجو آگامبن: در این بخش هدف من ارائه ی تعریفی ست از امری متداول در شعر؛ امری که تاکنون ناشناخته مانده است: پایان شعر. [در این مبحث، آگامبن به طرح مساله ی پایان شعر به مثابه ی امری صوری و مکان نگارانه می پردازد و تئوری خود با نام پایان شعر را از همین رویکرد فرمالیستی وام گرفته و آنرا می فلسفد، پایان شعر دقیقا مکانی ست که شعر در آن به پایان می رسد. م] بدین منظور، کار خود را بدون وارد شدن به جزئیات با یک دعوی شروع می کنم که به مثابه ی امری بدیهی به ذهنم خطور می کند. بدین معنا که شعر تنها در امتداد (tension) و تفاوت(difference)  ( و بنابراین در نوعی تداخل (interference) مجازی) مابین صدا و معنا، درمیان دو حوزه ی (sphere) نشانه ای و معنایی- سکنی می گزیند. در اینجا تلاش من بر این است تا از برخی سویه های فنی، تعریفی را که والری از شعر ارائه می دهد بسط دهم. [در نظرگاه پل والری شاعر فرانسوی (۱۸۷۱-۱۹۴۵) شعر عبارتست از زیباترین نوع تکنیک خلاقانه، او در اشعار خود تلاش می کرد تا ایده های انتزاعی را مبدل به اموری انضمامی (concrete) کند و این عمل را از طریق صنایع سمبولیک بسیار بدیع و ایجاد ریتم های ظریف انجام می داد. مترجم] یاکوبسن تعریف والری را در مقالاتش در باب پوئتیک و ...

ادامه نوشته

پایان حکم

مقاله ای از ژیل دلوز درباره ی آنتونن آرتو: از تراژدی یونان تا فلسفه ی مدرن یک مجموعه دکترین حکم بسط و توسعه یافته است. آنچه تراژیک است بیشتر بسته به حکم است تا کنش و آنچه تراژدی یونان در ابتدا بنیان اش را نهاد یک محکمه بود. کانت ابداع کننده  ی نقدی حقیقی بر قوه ی حکم  نبود، بر عکس، آنچه کتابی به این  اسم بنایش را گذارد محکمه ای بود شخصی و خیالی. این اسپینوزا بود که با جدا شدن از سنت یهودی-مسیحی نقد حکم را شروع کرد و چهار شاگرد بزرگ داشت تا این نقد را دوباره از سر بگیرند و به پیش برانند: نیچه، دی. اچ. لارنس، کافکا، آرتو. این چهار تن هر یک به نوعی شخصی و منحصر بفرد از حکم رنج برده و آن لحظه ی بی انتهایی را تجربه کرده بودند که در آن اتهام با بررسی و رای یکی می شود. نیچه همانند انسانی محکوم از اتاقی به اتاق دیگر رفت که برعلیه اش مقاومتی باشکوه به راه انداخت. لارنس تحت اتهامات بی اخلاقی و پـورنـوگرافی زندگی کرد که علیه بی اهمیت ترین نقاشی های آبرنگش برخاسته بودند و ...

ادامه نوشته

طبیعت، انسانیت و تراژدی

مقاله ای از آلن روب گریه: قصد من در این مقاله رد دلایل مخالفان رمان نو نیست، بلکه بیش از آن می‌خواهم حد و مرز این دلایل را مشخص و وجوه افتراق نظر خودم را از نظر آن‌ها روشن کنم. از جدل حاصلی به بار نمی‌آید، اما اگر گفت‌وشنود واقعی میسر شود نیاید از آن سرباز زد. و اگر از این گفت‌وشنود هم حاصلی به بار نیاید دست‌کم می‌توان سبب آن را دریافت. نخست آیا در کلمة "انسانیت" به نام آن آثار ما را محکوم می‌کنند فریبی به کار نرفته است؟ و اگر این کلمه بی‌معنی نباشد دقیقاً به چه معنی است؟ کسانی که آن را همواره به کار می‌برند، کسانی که آن را تنها ملاک ستایش و نکوهش قرار می‌دهند تفکر مشخص (و محدود) دربارة انسان و موقعیت او در جهان و پدیده‌های هستیش ـ را شاید به عمد ــ با نوعی اعتقاد به اصلیت و مرکزیت انسان در می‌آمیزند و براساس آن مدعی می‌شوند که هرچه در جهان هست معنایی یا دلالتی دارد، یعنی شبکه‌ای از احساسات و افکار انسانی به گرد اشیای جهان می‌تنند. عقیدة آن‌ها را می‌توان در دو جملة زیر خلاصه کرد. اگر من بگویم:"جهان همان انسان است." از هر گناهی پاک می‌شوم. ولی اگر بگویم:"جهان همان جهان است و ...

ادامه نوشته

چندگانگى قرائت رمان: سازمان اجتماعى تفسیر (2)

مقاله ای از مارجرى ال. دى والت: در یكى از صحنه‏هاى دنیاى فقید بورژوایى، لیز در عین‏آنكه پسرش "بوبو" را در مدرسه او ملاقات مى‏كند تا مرگ پدرش را به‏وى اطلاع دهد، زندگى خانوادگى قبلى و بى‏مسئولیتى ماكس را مفصلا به‏خاطر مى‏آورد. قطعه زیر نمونه كوتاهى از ملاقات لیز و "بوبو" است: بوبو مثل بیشتر پسرها ماشین را چیزى مثل مكان مى‏داند و هر وقت‏سوار ماشین مى‏شود، تقریبا مثل این است كه وارد خانه شده باشد. به تمام كهنه‏ورقهایى كه روى قفسه زیرین داشبورد جمع شده سرك مى‏كشد و حتى جعبه دستكشها را هم دنبال قرص نعناع یا بلیط اتوبوس مى‏گردد. همیشه درباره همه چیزها و كارهایم از من توضیح مى‏خواهد. كنار من نشسته و با دستگیره لق در ماشین ور مى‏رود، شاید با بخشى از مغزش به این فكر مى‏كند كه یك روز باید آن را تعمیر كند. ناگهان مى‏گوید: "فكر نمى‏كنم دردى، چیزى كشیده باشد." "اوه نه، تو نباید از این بابت نگران باشى." او در تمام طول زندگى‏اش، ضرورت تشخیص و تسكین درد را شناخته بود و ...

ادامه نوشته

چندگانگى قرائت رمان: سازمان اجتماعى تفسیر(1)

مقاله ای از مارجرى ال. دى والت: نظریه‏پردازان تفسیر باید نه تنها مساله درستى تفسیر، بلكه اختلاف قرائتها را نیز، كه از ماهیت اجتماعى جایگاه هر قرائت ناشى مى‏شود، تبیین كنند. در این مقاله، خاستگاه قرائتهاى گوناگون یك رمان دنیاى فقید بورژوایى، اثر نادین گوردیمر، بررسى مى‏شود. تحلیل مطالب به‏چاپ رسیده (مثل "بررسى كتاب‏"ها یا تحلیلهاى نقادانه) و مقایسه این گزارشهاى حرفه‏اى با قرائت "عادى و غیرحرفه‏اى‏" خود نگارنده مقاله روشن مى‏كند كه جنسیت و پس‏زمینه تاریخى خوانندگان و نیز مقاصد آنها از قرائت، چگونه بر بناساختن محتواى رمان به‏دست آنها اثر مى‏گذارد. این تحلیل، معنا و منش جمعى "قرائتهاى چندگانه رمان‏" را نشان مى‏دهد، به‏خصوص قرائتهایى كه اعضاى فرهنگهاى دیگر ("بیرونى‏ها") كرده‏اند. بسیارى از جامعه‏شناسان ادبیات و منتقدان ادبى، با علم به اینكه آثار فرهنگى در بستر اجتماعى تولید مى‏شوند، مدعى‏اند كه رمانها را مى‏توان داده‏هاى جامعه‏شناختى محسوب كرد و به‏منزله شاخصى براى روابط و نگرشهاى اجتماعى غالب به‏كار برد و ...

ادامه نوشته

بیانیه کانون نویسندگان ایران

نامه ای از کانون نویسندگان ایران: هموطنان عزیز نزدیک به دو ماه است که کانون نویسندگان ایران قصد خود را دایر بر برگزاری شب‌هایی تحت عنوان «آزادی و فرهنگ» اعلام داشته است. هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در مذاکرات شفاهی خود با مقامات مسؤول و در مکاتباتی که با دستگاههای دولتی در این زمینه انجام داده، و نیز در بیانیه‌های رسمی کانون و مصاحبه مطبوعاتی هیات دبیران، بارها اعلام داشت که هدف کانون نویسندگان ایران از برگزاری شب‌های کانون، ضمن تجدید خاطره و بزرگداشت شب‌های شعر دو سال پیش، کوشش برای تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران از دیدگاه مرامنامه کانون و تقویت دستاوردهای انقلاب شکوهمند ایران در زمینه آزادی بیان و عقیده و اعتلای فرهنگی جامعه ایرانی است. ما از همان آغاز گفتیم و بارها نیز گفته خود را تکرار کردیم که کوشش داریم شب‌های کانون نویسندگان در شرایطی برگزار شود که امکان هیچگونه سوء استفاده برای عناصر مخرب و ضد انقلاب به وجود نیاید و بویژه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران در رابطه با برگزاری و ...

ادامه نوشته

نكاتى درباره ادبیات كلاسیك روس

مقاله ای از والنتین گیترمن: شاهزاده پیوتر میخائیلوویچ ولكونسكى(2) كه به عنوان افسر ارتش روسیه در جنگهایى كه با ناپلئون صورت گرفت‏شركت كرده بود، در خاطرات خود چنین نوشت: نبردهاى سالهاى 1814-1812 ما را به اروپا نزدیكتر كرد و با طرز حكومت و مؤسسات عمومى و حقوق مردم آنجا آشنا ساخت; ... حقوق ناچیز و مسخره‏اى كه مردم ما از آن برخوردارند و استبداد رژیم، از نظر عقل و احساس، براى بسیارى از ما كاملا روشن شد. نیكولاى تورگنیف(3)با نگاهى به گذشته در مورد همین عصر نوشت: افرادى را مى‏شناختم كه سالهاى زیادى از پترزبورگ دور بودند و پس از مراجعت، نهایت تعجب خود را از تغییراتى كه در گفتار و رفتار نسل جوان پایتخت رخ داده بود ابراز مى‏داشتند. به‏نظر مى‏آمد كه این نسل جدید، حیات تازه‏اى را آغاز كرده و مفتون همه آن چیزهاى اصیل و پاكى بود كه در فضاى اخلاقى و سیاسى موجود بود. افسران گارد قبل از هر چیز به‏سبب اینكه، با آزادى و شهامت، نظریاتشان را در مقابل هواداران و یا مخالفان دیدگاههایشان، چه در انظار عمومى و چه در سالنها، ابراز مى‏داشتند، جلب‏توجه مى‏كردند و ...

ادامه نوشته

دیوانه ی محبوب ما!

نگاهی به زندگی و آثار ویرجینیا وولف: ادلین ویرجینیا استفن در 25 ژانویه 1882 درخانه شماره 22 هاید پارك‌گیت كه متعلق به مردی اهل ادب بود به دنیا آمد. پدر او، لسلی استیفن (1904 ـ 1832) در سال 1859 به گروه كشیشان پیوست؛ چرا كه در آن دوران هر كسی می‌خواست وارد آكسفورد یا كمبریج شود می‌بایست لباس كشیشی بر تن می‌كرد. ادلین پس از مرگ پدرش دریافت كه هیچ گرایش و تمایلی به مذهب نداشته است. او نسبت به داستانهایی كه در انجیل می‌خواند شك می‌كرد. به طور مثال، نمی‌توانست بپذیرد كه ماجرای توفان نوح حقیقی است. او بر این باور بود كه توفان نوح كاملاً افسانه است و هیچ‌گاه چنین رویدادی در جهان به وقوع نپیوسته است. او حتی مجبور بود علی‌رغم داشتن شك، موعظه كند. پدر ویرجینیا در آن زمان توانسته بود شغل بسیار مطمئن و راحتی به دست آورد. از آنجا كه او آدم محافظه‌كاری بود، پیدا كردن یك شغل مطمئن می‌توانست در نظرش مهم باشد. بااین حال تصمیم گرفت و ...

ادامه نوشته

تعهد اجتماعی و نویسندگان آمریکای لاتین

مقاله ای از یوسا: خوزه ماریا آرگوئه داس یکی از نویسندگان اهل پرو، روز دوم ماه دسامبر سال ۱۹۶۹ در یکی از کلاس های درس دانشگاه کشاورزی لامولینا در شهر لیما خودکشی کرد. آرگوئه داس بسیار دوراندیش و بصیر بود و برای این که به‌‌علت خودکشی‌اش کسی مزاحم همکاران و دانشجویان نشود، منتظر مانده بود تا همه، دانشگاه را ترک کنند. نزدیک جسدش، نامه‌ئی پیدا شد که در آن جزئیات مراسم دفن و محل برگزاری مجلس ختم و اسم و رسم کسی که باید خطابهٔ نهائی را در گورستان بخواند مشخص شده بود. همچنین وصیّت کرده بود که یکی از دوستان سرخ‌پوستِ موسیقیدانش، بر سر گور او، آلات موسیقی huaynos و mulizas را که مورد علاقه‌اش بود بنوازد. وصیت‌هایش همه برآورده شد و آرگوئه داس که وقتی زنده بود، مردی بسیار فروتن و خجالتی بود. مراسم دفنی بسیار شکوهمند داشت. چند روز بعد اما، چند نامه دیگر، اینجا و آنجا از او پیدا شد و ...

ادامه نوشته

در دفاع از کلمه

مقاله ای از ادواردو گالیانو: طی شب‌های بلند بی‌قراری و روزهای پر از ملال و دلتنگی، مگسی دور سرم وزوز می‌کند: «نوشتن، ارزش دارد؟» در میان خداحافظی‌ها و جنایت‌ها، آیا کلمه‌ها خواهند ماند؟ آیا این حرفه، که انسان خود برگزیده یا برای او گزیده شده است، اهمیت و معنائی هم دارد؟ من از آمریکای جنوبیم. در زادگاهم مونته ویده‌ئو[۱] روزنامه‌ها و مجلاتی منتشر می‌کردم. دولت یا طلبکاران آن‌ها را یکی پس از دیگری تعطیل کردند. چند کتاب نوشتم: همهٔ آن‌ها ممنوع اعلام شد. در آغاز سال ۱۹۷۳ تبعید من آغاز شد. در بوئنوس آیرس[۲] «بحران» را بنیان گذاشتیم که یک مجلهٔ فرهنگی بود با بالاترین تعداد چاپ در تاریخ زبان اسپانیولی. در ماه اوت سال گذشته[۳] آخرین شمارهٔ آن منتشر شد. ادامهٔ انتشار آن امکان‌پذیر نبود. آن‌گاه که کلمه‌ها نمی‌توانند بیش از سکوت ارزشی داشته باشند، بهتر است انسان چیزی نگوید و امیدوار بماند. نویسندگان و روزنامه‌نگارانی که مجله را تهیه و ...

ادامه نوشته

در حکمت ساعدی بودن گوهر مراد

مقاله ای از رضا براهنی: به گمانم بار اول نام غلامحسین ساعدی را در نامه ای خواندم که خانم مهرانگیز سمندری، که قصه نویس بود و شاید همسن و سال خود من و ساعدی، برایم از تبریز به استانبول فرستاده بود. با او در واقع از طریق دوستی مربوط شده بودم به نام اسفندیار رضوانی، که عشق موسیقی کلاسیک داشت و من بار اول از طریق او بود که با موسیقی کلاسیک آشنا شده بودم. این قضیه برمی گشت به سال های هنوز نرسیده به بیست سالگی، و من از این بابت همیشه خود را مدیون او دانسته ام. اما خانه ساعدی از قرار معلوم در تبریز طرف های مارالان در شرق شهر بود، و جایی که ما زندگی می کردیم دقیقا در نقطه مقابل محل زندگی او، یعنی طرف های محله تاریخی و ویجویه بود که در تاریخ مشروطه هم بارها از آن نام برده می شود و ... 

ادامه نوشته

هدايت، بوف کور و ناسيوناليسم

مقاله ای از دکتر شاداب وجدی در باب کتاب "هدايت، بوف کور و ناسيوناليسم " نوشته ی ماشاء الله آجودانی: مفهوم بهم پيوسته و معنايی که از بوف کور، در بازخوانیِ متن پيدا شده است، مفهوم و معنايی است مربوط به خودِ متن بوف کور، يعنی به يک معنی ربطی به تفسيری که از آن به دست داده‌ام ندارد، به اين معنی ربطی ندارد که تفسيرم را پس از پيدايی آن معنی و مفهومِ بهم پيوسته، با انديشيدن درباره جزييات آن‌ها نوشته‌ام. اين راوی بوف کور است که در روايتِ دوم، در يکی از روايت‌هايش درباره ظهور دخترکِ [اثيری يا نمودِ ديگر لکاته]، می‌گويد: «... دخترک يکی از ساکنينِ سابق شهر قديم ری بوده است.»  در روايت اول اين دختر اثيری خود به پای خود به خانه راوی می‌آيد و روی تختِ خواب او، دراز می‌کشد. در همين روايت، پس از آنکه راوی جسم بی‌جان دختر اثيری را قطعه قطعه می‌کند و ...

ادامه نوشته

آیین فریبکاری توتالیتاریستی

مقاله ای از فتح الله بی نیاز: یکی از نظریه‌پردازان ادبی به نام «پی‌یر دانیل هوئه» در رساله معروفش به نام «رساله‌ای در باب سرچشمه رمان» می‌نویسد: «روایت‌ها می‌توانند کاملا ساختگی باشند، چه در کلیات و چه در جزئیات، پس دیگر، همانندی روایت با دروغ محلی برای طرح ندارد.» اما به محض این که این دروغ به جهان انسانی راه پیدا کرد و پراکنده شد، آنگاه پدیده اسرارآمیزی می‌شود؛ چون هر واقعه‌ای امکان‌پذیر جلوه می‌کند. به عبارت دقیق‌تر داستان یا FICTION یعنی جعل و ساختگی. اما آن دروغی که بتواند باورپذیر باشد و چه بسا در آینده صورت واقع به خود بپذیرد. نظری بیفکنید به نمایشنامه‌ها و رمان‏هاى اساسا دروغ یا بعضا دروغ اما به هر حال نمادین و تمثیلی مکبث و ‌هاملت (شکسپیر)، در پوست شیر (شون اوکیسی)، دایره بسته (اریش ماریا رمارک)، دون کیشوت (سروانتس)، برادران کارامازوف و تسخیر شدگان (داستایفسکی)، نوسترمو و ...

ادامه نوشته

پـورنـوگــــرافی و وقــاحــــت نگــــــاری

مقاله ای از دیوید هربرت لارنس با ترجمه ی بهاءالدین خرمشاهی: دیوید هربرت لارنس در سالِ 1885 در ناتینگهام شایر انگلستان متولد شد و 45 سال بعد یعنی در سال 1930 درگذشت . لارنس از سرسخت ترین منتقدانِ عصر ِ جدید و به ویژه ماشینیسم بود. به عقیده یِ لارنس ماشینیسم ، انسان را از غرایز خویش تهی و او را تبدیل به شی می کند . لارنس در رمان های رسواگر خود ، پسندهای پذیرفته را به پرسش می گیرد و روی آوردن به غریزه ی جنسی را مایه ی نجات از شی زدگی می داند . از جمله ی معروف ترین رمان های او یکی معشوق خانم چاترلی است که بیست سال پس از مرگ اش اجازه ی انتشار یافت . انتشار نوشته های لارنس سال ها در انگلستان ممنوع بود و به همین دلیل او مجبور به جلای وطن شد . رمان پسران و عشاق او در سال 1999 به عنوان یکی از ده رمان برتر قرن برگزیده شد و ...

ادامه نوشته

تکاندن شیشهی دهانگشاد

هجویه سلین علیه سارتر (نسخه کامل): من چيز زيادي نمي‌خوانم، وقتش را ندارم. قبلاً سال‌هاي زيادي را به حماقت و در زندان از دست داده‌ام! اما به من فشار مي‌آورند، خواهش و تمنا مي‌كنند، ذله مي‌كنند. انگار بي‌برو برگرد بايد يك‌جور مقاله را بخوانم، سيماي يك ضد يهود، نوشته‌ي ژان باپتيست سارتر (تان مدرن، دسامبر 1945). نظري به اين تكليف بلندبالا مي‌اندازم، نه خوب است نه بد، پيش‌پاافتاده است، تقليدي... يك‌جور «سبك دست‌دوم»... اين ژ. ـب. س. كوچولو منگ[2]، دوستدار لاله‌ها[3] و غيره را خوانده. مسلماً [در اين آثار] گير كرده، ديگر ازشان بيرون نيامده... هنوز توی دبيرستان است اين ژ. ـب. س.! هنوز در آثار تقليدي، در سبك «دست‌دوم‌ها»... همين‌طور سبك سلين... و [سبك] خيلي‌هاي ديگر... «روسپیها»، و غيره. «سرهاي زاپاس»[4]... «مايا»[5]... نه هيچ چيز جدي  و ...

ادامه نوشته

ایدئولوژی ادبیات مدرن

مقاله ای از لوکاچ: اعتبار «رابرت موزيل» به‌اين است که از اشاره‌هاي ضمني روش کار خويش کاملاً آگاه بود. او دربارة قهرمان خود، اولريش، اظهار داشت«او با انتخابي ساده روبه رو استيا هم‌رنگ جماعت گردد (زماني که در روم هستي هم‌چون رومي عمل کن) يا دچاراختلال عصبي شود». در اين‌جا موزيل مسألة مرکز‌ي ادبيات مدرن، آسيب‌شناسي  رواني را مطرح مي‌کند. اين مسأله ابتدا در دورة ناتوراليسم به‌طور گسترده مورد بحث واقع شد. بيش از پنجاه سال پيش، « آلفرد کر» منتقد برجستة ادبيات نمايشي برلين نوشت«بيمارگونگي به‌درستي، شعر ناتوراليسم است. در زندگي روزمره ما چه چيزي شاعرانه است؟ اختلال عصبي و ...

ادامه نوشته

جایگاه راوى در رمان معاصر

مقاله ای ازتئودور آدورنو: وظیفه‏ اى كه بر دوش من نهاده شده تا در مدت زمانى اندك، تذكراتى در مورد منزلت فعلى رمان به عنوان شكل، (Novel as Form) بدهم، ناگزیرم مى‏سازد كه بدون ملاحظه رفتار كنم و فقط یك جنبه از مسئله را برگزینم. جنبه‏اى كه برگزیده‏ام جایگاه راوى است. در حال حاضر مشخصه این جایگاه پارادوكسى بودن آن است: دیگر قصه‏گفتن ممكن نیست، اما رمان به عنوان شكل نیازمند روایت است. رمان، شكل ادبى خاص دوران بورژوایى است. مبدا رمان تجربه جهان افسون زدوده در دون‏كیشوت است، و تجزیه و تحلیل هنرمندانه هستى صرف، هنوز قلمرو رمان است و ...
 

ادامه نوشته

بگذارید چنین باشیم ...

مقاله ای از احمد شاملو: درجامعه یی استبداد زده و متشکل از گروه ها وطبقات متخاصم دارای منافع متضاد، دفاع از آزادی کار آسانی نیست. زیرا در چنین جامعه یی هرکس از ظن خود یارآزادی است و کم تر کسی است که بکوشد تا اسرار آزادی را، هم از درون آزادی بجوید. این حقیقتی است که آزادی، از دیدگاه اجتماعی، مفهومی مطلق نیست. محتوای اجتماعی آزادی، محتوایی نسبی است در رابطه با موقعیت ها و پایگاه های اجتماعی گروه ها و طبقات موجود در جامعه. اما این هم حقیقتی است که آزادی، صرف نظر از محتوای اجتماعی اش، در رابطه با تاریخ - یعنی در رابطه با حرکت کل بشر و نه وضعیت موجود این یا آن جامعه ی معین - نیز معنایی دارد. در این معنا، آزادی نوعی دست آورد و ...

ادامه نوشته

بررسی زمینه‌ها و عوامل تاریخی تحول ادبی در ایران

ادبیات فارسی دری از سده‌های نخستین هجری تا روزگار کنونی تحولات مختلفی را از سر گذرانده‌است، اما تحول ادبی عصر قاجار که با سرعت و ژرفای بیش‌تری صورت گرفت، متفاوت از آن دگرگونی‌ها بود. در این دوران ارتباط با غرب، ترجمه و ساده‌نویسی را الزامی ‌کرد. در درون ایران نیز کسانی که از اوضاع زمان آگاهی داشتند مغلق‌نویسی(پیچیده‌نویسی) را رها کردند و کوشیدند ساده‌تر بنویسند. ورود صنعت چاپ از غرب، گسترش چاپ کتاب و به دنبال آن شکل‌گیری روزنامه‌ها که برای مردم و به زبان مردم نوشته می‌شدند به ساده‌نویسی منجر شد. تاسیس دارالفنونِ تهران و تبریز و دیگر مدارس به سبک جدید، کم‌کم دست مکتب‌دارانِ دلباخته‌ی زبان عربی را از آموزش سواد کوتاه کرد و ...

ادامه نوشته

تعهد در برابر زبان، نيمی از تعهد اجتماعی نويسنده

مقاله ای از احمد شاملو: مقاله مربوط به شولوخوف را خوانديد و از نظريات او درباره آثار خود آگاه شديد. اكنون جاى آن است به ترجمه آثارى از او كه به فارسى برگردانده شده نيز نگاهى بكنيم. آنچه در اين صفحات مى‏آيد مقاله‏ئى است كه به سال 1350 نوشته شده و در كيهان سال 1351 به چاپ رسيده است در باب ترجمه كتاب‏هاى دُن ِ آرام و زمين ِنوآباد. اصل مقاله كه در دست نيست به دو تا سه برابر اين بالغ مى‏شد و لحن جدى‏ترى داشت. نويسنده كه نمى‏توانست دربرابر سهل‏انگارى‏هاى و قلم‏اندازى‏هاى مترجم كتاب خاموش بماند، در عين‏حال گرفتار اين محذور نيز بوده كه در آن شرايط اختناق، اين مواجهه نمى‏بايست به شكلى صورت گيرد و ...

ادامه نوشته

مسئلۀ استالین

مقاله ای از لوچیو کولِتیّ: هنگامی که در اکتبر 1917 حزب بلشویک موجبات قیام را فراهم کرد و قدرت را در دست گرفت، لنین و رفقایش معتقد بودند که این اوّلین گام در یک انقلاب جهانی ست.  شروع این پروسه در روسیه نه به این خاطر که روسیه از لحاظ درونی آمادۀ یک انقلاب سوسیالیستی بود، بلکه به خاطر ویرانی عظیم ناشی از جنگ جهانی اوّل، شکست نظامی، گرسنگی و بدبختی عمیق توده ها بود که یک بحران اجتماعی و سیاسی را پیش از هر کشور دیگری در روسیه به وجود آورد.  سقوط تزاریسم در فوریه 1917 یک جمهوری بورژوا دمکراتیک نا مطمئن و پر نوسانی را به وجود آورد و ...

ادامه نوشته

تن‌کامگی (اروتیسم) در ادبیات پارسی

مقاله ای دکتر جلال خالقی مطلق: در میان منابع فارسی، کار جدی پژوهشی در باره ی اروتیسم کم تر انجام شده، دکتر سیروس شمیسا که کتاب" شاهد بازی" را نوشته است و دکتر جلال خالقی مطلق، که نظراتش را در چند مقاله مطرح کرده، از کوشاترین پژوهشگران در این زمینه‌ی مهم، اما تاریک‌مانده‌اند. خالقی مطلق در مقاله‌ای با عنوان "تن‌کامه‌سرایی در ادب فارسی" که در مجله ی ایران شناسی، سال هشتم چاپ شده است، چشم‌اندازی از این موضوع به‌دست می‌دهد. او در تعریف اروس (Eros)می‌گوید: "در اساتیر یونانی اروس پسر خدای جنگ و افرودیت (Aphrodite) بانو خدای عشق و زیبایی‌ست و ...

ادامه نوشته

نامه به شاعری جوان

نامه ای از راینر ماریا ریلکه با ترجمه پرویز ناتل خانلری: نامه‌ی شما تازه به من رسیده است. از اعتماد تامیّ که نسبت به من ابراز داشته‌اید و نزد من گران بهاست، سپاس گزاری می‌کنم و جز این کاری از من برنمی‌آید. درباره‌ی چه گونگی شعرهای شما چیزی نمی‌گویم زیرا هیچ اهل بحث و انتقاد نیستم. از این گذشته برای دریافتن هنر، از بحث و انتقاد بدتر چیزی نیست، زیرا نتیجه‌ای که از انتقاد به دست می‌آید همیشه اشتباهاتی است که کم یا بیش به حقیقت نزدیک است. همه‌ی امور، به خلاف آن چه می‌گویند و ... 

ادامه نوشته

داستان پست مدرن و مولفه های آن

داستان پست مدرن چیست؟ چه گونه بدانیم یک داستان پست مدرن است؟ ویژگی های یک داستان پست مدرن چیست؟ تفاوت ادبیات کلاسیک و مدرن با پست مدرن چیست؟ این پرسش ها که ذهن مخاطبان داستان و حتا نویسندگان آن را به خود معطوف می کند از جمله پرسش هایی است که منابع بسیار محدودی در زمینه ی آن ها وجود دارد و همین اندک منابع هم پراکنده و غیر منسجم به آن ها پرداخته اند. از این رو من بر آن شدم تا مولفه هایی که در ارتباط با ادبیات پست مدرن در منابع پراکنده وجود دارد را به صورت منسجم گرد آوری کنم. البته این ویژگی ها و ...

ادامه نوشته

مارکسیسم روسی

مقاله ای از آیزایا برلین با ترجمه عزت آلله فولادوند:گئورکی والنتینوویچ پلخانف ، بنیادگذار اصلی مارکسیسم سازمان یافته در روسیه ، در ۱۸۵۶ نزدیک شهر تامبوف در بخش مرکزى آن کشور به دنیا آمد. پدرش از زمینداران  و مالکان توانگر، و مادرش از بستگان دور بلینسکى، ناقد معروف، بود. خودش داراى‏  تحصیلات معمول پسران همطبقه خویش شد: نخست در مدرسه نظامى مخصوص فرزندان ذکور اعیان، و سپس در مدرسه معدن در سن‏پترزبورگ. دهه ۱۸۷۰ – یعنى دوره بلافاصله پس از آزادى «سرف‏ها» در ۱۸۶۱ و سرخوردگیها و اغتشاش‏هاى دهقانى در روسیه – نقطه اوج آرمانگرایى اجتماعى در میان اعیان و توانگران روس بود و ...

ادامه نوشته

برشت شاعر

مقاله ای از مارتین اسلین: برشت قبل از اینکه عنوان دیگری بیابد شاعر بود. و این خصلت شاعرانه ، جوهر اصلی آثار او و هر معنی دیگری  که از آن گرفته شود به شمار می آید. البته تمامی آثار برشت از هرنظر دیگر دارای ارزش خاص هستند : نوشته هایش در باره ی مشکلات و نگرانی های عصر حاضر، هجویات سیاسی ، اظهار نظرهای قطعی در باره ی اصلاح تئاتر و نوشته های مستند اجتماعی که همه ی این ها یک خصوصیت اصلی دارند که می توان آن ها را در دسته «خطابه های به یاد سپردنی » جای داد و ...

ادامه نوشته

رمان شکل بسط یافته ی داستان کوتاه نیست

مقاله از دکتر حسین پاینده: قول مشهوری است که داستان‌نویس برجسته کترین منسفیلد (Katherine Mansfield) چند بار کوشید تا رمان بنویسد، اما هیچ‌یک از تلاش‌های او قرین موفقیت نشد (مایسْزُر Myszor ۲۰۰۱: ۳۷). همچنین در بسیاری از کتاب‌های مربوط به ادبیات داستانی از نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی ویلیام فاکنر William Faulkner نقل‌قول شده که نوشتن داستان کوتاه، به مراتب طاقت‌فرساتر از نوشتن رمان است (همان: ۳۹). در نگاه نخست ــ و شاید به ویژه از نگاه بسیاری از داستان‌نویسانِ امروزِ ما ــ این هر دو قول چه بسا بسیار شگفت‌آور باشد. منطقن می‌توان پرسید و ...

ادامه نوشته

خطابه نوبل (2)

خطابه نوبل آلبر کامو: از اینجاست كه هنرمندانی كه از جامعة بورژوایی و هنری صوری‌اش روی می‌گردانند و می‌خواهند از واقعیت و تنها از واقعیت سخن بگویند، گرفتار بن‌بستی دردناك می‌گردند. می‌خواهند واقع‌گرا باشند و نمی‌توانند. می‌خواهند هنرشان را تابع واقعیت قرار دهند ولی نمی‌توانند واقعیت را وصف كنند مگر آنكه قسمتی از آن را انتخاب كنند كه همین بنیان ابداع هنرشان خواهد بود. آفریده‌های زیبا و تراژیك نخستین سال‌های انقلاب روسیه، این شكنجه را به‌خوبی نشان می‌دهد. آنچه روسیه در این دوران با بلوخ و پاسترناك، این شاعر بزرگ، و مایاكوفسكی و اسنین و ...

ادامه نوشته

خطابه نوبل(1)

خطابه نوبل آلبر کامو: فرزانه‌ای مشرق‌زمینی همواره در دعاهای خود از خداوند می‌خواست كه او را از زندگی كردن در عصری جالب معاف فرماید. چون ما فرزانه نیستیم، مقام خداوندی چنین معافیتی در حق ما روا نداشته است و ما در عصری جالب زندگی می‌كنیم. در هر حال خدا نخواسته است كه ما بتوانیم از جالب بودن یا نبودن این عصر، خود را بركنار داریم. نویسندگان امروز این را می‌دانند. اگر سخن بگویند در معرض انتقاد و حمله قرار گرفته‌اند. و اگر، از سر فروتنی، خاموش باشند، تنها دربارة سكوتشان سخن‌ها خواهد رفت و در سرزنششان غوغاها خواهد شد. در میان این هیاهو، نویسنده دیگر نمی‌تواند، به منظور ادامة تفكرات و زنده داشتن تصویرهای ذهنی كه برای او عزیز هستند و ...

ادامه نوشته

شعر چیست؟ (2)

مقاله ای از ژان پل سارتر با ترجمه دکتر علی شریعتی:گرچه، برای شاعر آنچه مطرح بوده است، همچنان خلق اسطورة انسان است ولی وی از جادوی سپید (چشم‌بندی) به جاوی سیاه (جن‌گیری) گذر می‌كند21 انسان همواره به عنوان غایت مطلق جلوه‌گر شده است ولی، توفیق در اقدام او را در باتلاق یك اجتماع انتفاعی فرو‌می‌برد. اما،‌ در آخرین مرحلة نمایش سرنوشت آدمی، آنچه هست و به وی امكان می‌دهد كه به «اسطور» برسد، دیگر توفیق نیست، شكست است. تنها شكست است كه همچون پرده نمایشی می‌افتد و ...

ادامه نوشته

شون اوکیستی

تحلیل و بررسی آثار و زندگی شون اوکیستی: شون اوكيسي درام‌نويس ايرلندي در ٣٠ مارس ١٨٨٠ با نام جان1 از پدري به نام Micheal casey و مادري به نام سوزان آرچر2 از زنان ويكلو3 زاده شد. پيش از آنكه جان به دنيا آيد‏ هشت فرزند اين خانواده مرده بودند و وقتي جان به شش سالگي رسيد، پدرش نيز بدرود زندگي گفت و خانواده‌اش را در محله‌اي پست و فقيرانه بر جاي گذاشت. اوكيسي جوان بر اثر يك بيماري مزمن انقباض‏، بينايي خود را از دست داد كه به روي چشم راست او نيز تأثير گذاشت و در نتيجه نتوانست بيش از سه سال در مدرسه بماند. در چهارده سالگي از خانواده‌اش جز يك فرهنگ لغات و چند جلد كتاب چيز ديگري برايش نماند و ...

ادامه نوشته

مسخ هدایت از مسخ

مقاله ای از دکتر نسیرین رحیمیه : هنگامی‌که سخن از همانندی‌های میان صادق هدایت و فرانتس کافکا به میان می‌آید، خطر پیش آمدن این فکر هست که هدایت عمیقاً تحت‌تأثیر کافکا بوده است. امّا اگر بتوان این فکر را کنار گذاشت، می‌توان راهی را ترسیم کرد که هدایت از آن به کشف یک روح خویشاوند در کافکا رسیده است. نکتة اساسی بحث من این است که اگر هدایت تحت‌تأثیر کافکا بوده، در مطالعاتش، باید به این یقین رسیده باشد که خود کافکا دچار مسخ شده است. کافکایی که هدایت به خوانندگان ایرانی خود معرفی می‌کند، انعکاسی از زیبایی‌شناسی و تلاش‌های ادبی خود هدایت است و ...

ادامه نوشته

نویسندگان و ایدئولوژی

مقاله ای از جورج اورول با ترجمه عزت الله فولادوند: موقعیت نویسنده در عصر کنترل دولتى موضوعى است که نسبتاً فراوان درباره آن بحث شده است، هر چند اغلب دلایل و شواهد احتمالاً مرتبط با آن هنوز در دست نیست. در اینجا نمى‏خواهم در رد یا قبول پشتیبانى دولت از هنرها عقیده‏اى ابراز کنم؛ فقط مى‏خواهم بگویم اینکه چه نوع دولتى بر ما حکومت مى‏کند بعضاً به فضاى روشنفکرى حاکم بستگى دارد، یعنى، در متن بحث کنونى، از بعضى جهات وابسته است به موضع و نگرش خود نویسندگان و هنرمندان و به اینکه آیا حاضر باشند روح لیبرالیسم را زنده نگهدارند یا نه. اگر ده سال دیگر ببینیم که در برابر کسى مانند و ...

ادامه نوشته

فرويد و فهم هنر

مقاله ای از ريچارد ولهايم : فرويد مقاله هوشمندانه و روشنگرش در باب مجسمه موسى اثر ميكل‏آنژ را با عذر و توجيهى آغاز مى‏كند و مى‏گويد كه دانشش از هنر، بيش از فردى عامى يا غيرحرفه‏اى نيست؛ و در نگرشش نسبت به هنر يا در شيوه‏اى كه جذابيتهاى هنر را تجربه مى‏كند، در هيچ‏يك، تخصصى ندارد. فرويد چنين ادامه مى‏دهد: مع‏الوصف، آثار هنرى تأثير عميقى بر من مى‏گذارند، خصوصاً ادبيات و مجسمه‏سازى بيش از نقاشى چنين تأثيرى بر من دارند. تأمل در اين آثار سبب مى‏شود ساعاتى طولانى را برابر آنها بگذرانم، درحالى‏كه سعى مى‏كنم آنها را به شيوه خاص خودم درك كنم؛ يعنى براى خودم توضيح دهم كه تأثير آنها برخاسته و ...

ادامه نوشته