برشت شاعر

مقاله ای از مارتین اسلین: برشت قبل از اینکه عنوان دیگری بیابد شاعر بود. و این خصلت شاعرانه ، جوهر اصلی آثار او و هر معنی دیگری  که از آن گرفته شود به شمار می آید. البته تمامی آثار برشت از هرنظر دیگر دارای ارزش خاص هستند : نوشته هایش در باره ی مشکلات و نگرانی های عصر حاضر، هجویات سیاسی ، اظهار نظرهای قطعی در باره ی اصلاح تئاتر و نوشته های مستند اجتماعی که همه ی این ها یک خصوصیت اصلی دارند که می توان آن ها را در دسته «خطابه های به یاد سپردنی » جای داد و ...

ادامه نوشته

آقا جولو

داستانی از ناصر تقوایی: دريا كه‌ نه‌ سبز است‌ نه‌ آبي‌، شهر را تا كمركش‌ كوه‌ها عقب‌ رانده‌ است‌. كف‌ سفيد موج‌هاي مد در آستان‌ اولين‌ خانه‌ها به‌ شن‌مي‌نشيند. از ديوارة‌ سنگي‌ «پسته‌» تا جلو بارانداز كه‌ ساية‌ پشت‌ ديوارش‌ اطراق‌گاه‌ حمال‌هاست‌ و راستة‌ دكان‌ها، تا كارگاه‌ صدف‌پاك‌كني‌، موج‌ها به‌ سدّ سنگي‌ مي‌كوبند و سربالا تف‌ مي‌كنند. كوه‌هاي قهوه‌اي، تيره‌ و درهم‌ پشت‌سر شهر قوز كرده‌اند و آن‌سوي كفة‌ شني‌ كه‌ ديگر بوتة‌ خار شتري نمي‌بيني‌ رو به‌ دريا چرخ‌مي‌خورند و در آب‌ فروتر مي‌روند تا جايي‌كه‌ فقط‌ تخته‌ سنگ‌هاي سياه‌ پراكنده‌اي مي‌بيني‌ و ...

ادامه نوشته

قرقاول

داستانی از کارور: جرالد وبر هیچ حرفی برای گفتن باقی نگذاشت. خاموش ماند و به راندن ماشین ادامه داد. شرلی لنارت اول بیدار مانده بود . بیشتر محض خوشی تا چیز دیگر. خلوت هر قدر بیشتر می‌پایید برای او ارزش داشت. چند تا نوار کریستال گیل،‌چاک منجیون و ویلی نلسن را توی پخش گذاشته بود؛ بعد دم صبح موج رادیو ماشین را عوض می‌کرد و از اخبار جهان و خبرهای محلی و وضعیت هوا رگفته تا محصولات زراعی و حتی پرسش و پاسخ دم صبح، درباره تاثیر ماری جوانا بر مادران شیرده و به هرچیز که سکوت طولانی را پر کند گوش داده بود. گاه به گاه سیگار می‌کشید و ...

ادامه نوشته

جهيدن خون

نمایشنامه ای (اروتیک) از آنتونن آرتو:
مرد جوان :
من عاشقِ تو هستم و همه چيز زيباست.
دختر جوان : (با صدايي مرتعش) تو عاشقِ من هستي و همه چيز زيباست.
مرد جوان : (با لحني آرامتر) من عاشقِ تو هستم و همه چيز زيباست.
دختر جوان : (با صدايي حتي آرامتر) تو عاشقِ من هستي و همه چيز زيباست.
مرد جوان : (به سرعت او را رها ميكند.) من عاشق تو هستم. (سكوت) با من رو به رو شو.
دختر جوان : (مثل قبل روبه روي او ايستاده است.) آنجا و ...
ادامه نوشته

فارسی شكر است

داستانی از محمد علی جمالزاده: هیچ جای دنیا تر و خشك را مثل ایران با هم نمی‌سوزانند. پس از پنج سال در به دری و خون جگری هنوز چشمم از بالای صفحه‌ی كشتی به خاك پاك ایران نیفتاده بود كه آواز گیلكی كرجی بان‌های انزلی به گوشم رسید كه «بالام جان، بالام جان» خوانان مثل مورچه‌هایی كه دور ملخ مرده‌ای را بگیرند دور كشتی را گرفته و بلای جان مسافرین شدند و ریش هر مسافری به چنگ چند پاروزن و كرجی بان و حمال افتاد. ولی میان مسافرین كار من دیگر از همه زارتر بود چون سایرین عموما كاسب‌كارهای لباده دراز و ...

ادامه نوشته

 «طلبكارها» و «سونات اشباح» با ترجمه‌ي جواد عاطفه

ترجمه دو نمایشنامه از استریندبرگ با ترجمه جواد عاطفه: ترجمه‌ي نمايش‌نامه‌هاي «طلبكارها» و «سونات اشباح» نوشته‌ي استريندبرگ به زودي منتشر مي‌شود. به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفته‌ي جواد عاطفه كه ترجمه‌ي اين نمايش‌نامه‌ها را انجام داده، اين نمايش‌نامه‌ها دوره‌هاي مختلف نويسندگي استريندبرگ را دربر مي‌گيرد كه «طلبكارها» دوره‌ي ميانه‌ي زندگي هنري اين نويسنده و «سونات اشباح» از كارهاي اخير اوست و ...

ادامه نوشته

رمان شکل بسط یافته ی داستان کوتاه نیست

مقاله از دکتر حسین پاینده: قول مشهوری است که داستان‌نویس برجسته کترین منسفیلد (Katherine Mansfield) چند بار کوشید تا رمان بنویسد، اما هیچ‌یک از تلاش‌های او قرین موفقیت نشد (مایسْزُر Myszor ۲۰۰۱: ۳۷). همچنین در بسیاری از کتاب‌های مربوط به ادبیات داستانی از نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی ویلیام فاکنر William Faulkner نقل‌قول شده که نوشتن داستان کوتاه، به مراتب طاقت‌فرساتر از نوشتن رمان است (همان: ۳۹). در نگاه نخست ــ و شاید به ویژه از نگاه بسیاری از داستان‌نویسانِ امروزِ ما ــ این هر دو قول چه بسا بسیار شگفت‌آور باشد. منطقن می‌توان پرسید و ...

ادامه نوشته

کبریت

داستانی از شارل لوئی فیلیپ با ترجمه ابوالحسن نجفی: در ضمن مسافرتی به شهر زوریخ در سوئیس و در همان نخستین شب ورود بود که هانری لتان، در ظرف سه ثانیه، خود را در سر پنجه مهیب‌ترین حوادث زندگانی کوتاه بشری گرفتار دید. هانری لتان با قطار شبانه وارد زوریخ شد و یک راست به هتل رفت. چون در این سفر از همه گونه وسائل رفاه برخوردار بود  بهترین هتل را از نظر حسن شهرت خود موسسه و همچنین از لحاظ مقام و حیثیت اجتماعی مسافران آن انتخاب کرد و ...

ادامه نوشته

نخستین مطبوعات كودکان و نوجوانان در ايران

تاریخچه و سیر مطبوعات کودک و نوجوان ایران: پیدایش مطبوعات كودکان و نوجوانان در ایران به‌عنوان نشرياتي كه به طور مشخص، تنها براي خوانده شدن توسط كودكان يا نوجوانان نوشته مي‌شوند، نه پديده ای ناگهاني، بلكه همچون هر مقوله ی فرهنگي ديگری، پيامد حركتي پيوسته و زمانمند بود. نگاهي تاريخي به این مقوله نخست اين پرسش را مطرح می سازد كه در تاريخ مطبوعات ايران نخستین ‌بار در كجا و چه گونه به كودكان اشاره شده است؟ گام بعدي جست‌وجوي مطالب درباره كودكان، و گام ‌ها ي بعد از آن نیز جست‌وجوي نشريات درباره كودكان و نوجوانان و مسايل آنان (همچون تعليم و تربيت) و نشرياتي است كه در اماكن منسوب و مربوط به كودكان و نوجوانان و ... 

ادامه نوشته

معصوم دوم

 داستانی از هوشنگ گلشیری: امامزاده حسین، تو را به خون گلوی جدت سیدالشهدا، به‌ آن وقت و ساعتی که شمر گردنش را از قفا برید، من حاجتی ندارم، نه، هیچ چیز ازت نمی‌خواهم، فقط پیش جدت برای من روسیاه واسطه بشو تا از سر تقصیرم بگذرد. خودت خوب می‌دانی که من تقصیر نداشتم. برای پول نبود، نه، به سر خودت قسم نبود. یعنی، چطور بگویم، بود، برای پول بود. سه تا گوسفند می‌دادند با صد تومن پول. دست‌گردان کرده بودند. پنج تومن و سه ریالش مال من بود. یک مرغ فروختم تا بتوانم پنج تومن و سه ریال را درست کنم. بیشتر از همه دادم. کدخدا علی فقط سه تومن داد و ...

ادامه نوشته

ورود زنده‌ها ممنوع

جدید ترین مجموعه داستان جواد عاطفه: "ورود زنده‌ها ممنوع" مجموعه ‌ای از داستان‌های کوتاه درباره آل، جن و موجوداتی غریب که حضوری سایه‌وار در زندگی شخصیت‌های داستان‌ها دارند، به قلم جواد عاطفه نوشته شد. جواد عاطفه از تدوین جدیدترین مجموعه داستانش خبر داد و به خبرنگار مهر گفت: "ورود زنده‌ها ممنوع" را با 11 داستان تدوین کرده و در حال ویرایش و بازخوانی نهایی آن هستم و به زودی درباره ناشر آن تصمیم می‌گیرم. وی ادامه داد: این کتاب  قرار بود سال گذشته منتشر شود ولی به دلیل سفری که داشتم چاپ آن به تاخیر افتاد. این مجموعه نگاهی منتقدانه  در مورد باور افراد به دخالت پدیده‌هایی چون آل و ...

ادامه نوشته

رمان تاریخی در ادبیات معاصر ایران(1)

پژوهشی از نیكیتین: پیدایش رمان تاریخی نوین فارسی کاملن تازگی دارد. نخستین آزمایش در این نوع ادبی، چنان‌که پروفسور ادوارد براون (۱) در جلد چهارم اثر استادانه خود در ادبیات فارسی (برگ های ۴۶۴- ۴۶۶) نشان داده، به قلم شیخ موسی همدانی، مدیر مدرسه نصرت در شهر همدان بوده است. رمان عشق و سلطنت او ظاهرن در سال ۱۳۳۴ قمری نوشته شد و سه سال بعد در همدان به چاپ رسید. آقای چایکین (۲) نویسنده ی کتاب شرحی مختصر درباره ادبیات فارسی نوین (۳) که به زبان روسی در مسکو چاپ و منتشر شده است، از رمان شیخ موسی خبر نداشته و در این نوشته ی خود، اثر صنعتی‌زاده و ...

ادامه نوشته

اگر كوسه‌ها آدم بودند...

داستانکی از برتولت برشت:
دختر كوچولوی صاحبخانه از آقای "كی" پرسید:
  اگر كوسه‌ها آدم بودند، با ماهی‌های كوچولو مهربانتر می‌شدند؟
  آقای كی گفت: البته! اگر كوسه‌ها آدم بودند،
  توی دریا برای ماهیها جعبه‌های محكمی ‌می‌ساختند،
  همه جور خوراكی توی آن می‌گذاشتند،
  مواظب بودند كه همیشه پر آب باشد و ...
ادامه نوشته

بخارا 78-77

جدیدترین شماره مجله بخارا: شماره 78-77 مجله بخارا در 720 صفحه منتشر شد. تصویر دکتر ژاله آموزگار زینت­بخش روی جلد این شماره از مجله بخاراست . دکتر ژاله آموزگار در 1389/2010 جایزه Lifetime Achievement Award studies را از سوی The International Society for Iranian Studies به پاس « یک عمر تلاش ممتاز» دریافت نمود. این جایزه در سال­های گذشته به ایرج افشار و دکتر شفیعی کدکنی تعلق گرفته بود. متن سخنرانی دکتر ژاله آموزگار در آن مجمع به طور اختصاصی در این شماره از مجله بخارا انتشار یافته است و ...

ادامه نوشته

براى اين كه خيلى فقيريم

داستانی از خوان رولفو: اين جا همه چيز روز به روز بد و بدتر مى‏شود . هفته‏ى گذشته عمه‏ام « خاثينتا» مرد . روز شنبه كه او را دفن كرديم و كم‏كم داشتيم غم و غصه را فراموش مى‏كرديم باران به شكل بى سابقه‏اى شروع به باريدن كرد . اين باعث شد كه به پدرم احساس ناكامى دست بدهد . چون همه‏ى محصول جومان را توى حياط زير آفتاب پهن كرده بوديم . باران يك باره و سنگين سرريز كرد . طورى كه فرصت پيدا نكرديم حتى يك مشت از جوها را از زير باران جمع كنيم . تنها كارى كه توانستيم بكنيم ، همه‏ى ما كه توى خانه بوديم ، اين بود كه بدويم برويم زير يك سقفى ؛ و از آن جا تماشا كنيم كه چه طورى آب‏هاى سرد از آسمان مى‏ريزد و آن جوهاى زرد را كه تازه دروشان كرده بوديم مى‏سوزاند. تازه همين ديروز بود كه فهميديم گاوى را كه پدرم روز عيد قديس خواهرم «تاچا» ـ كه ديروز دوازده سالش تمام شده و ...

ادامه نوشته

آیینه

داستانی از محمود دولت آبادی: مردی که در کوچه می رفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی می گذرد که او به چهره‌ی خودش درآینه نگاه نکرده است. همچنین دلیلی نمی‌دید به یاد بیاورد که زمانی در همین حدود می‌گذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است. قطعا" به یاد گم شدن شناسنامه‌اش هم نمی‌افتاد اگر رادیو اعلام نکرده بود که افراد می‌باید شناسنامه‌ی خود را نو، تجدید کنند. وقتی اعلام شد که شهروندان عزیز مواظف‌اند شناسنامه‌ی قبلی‌شان را ازطریق پست به محل صدور ارسال دارند تا بعد از چهار هفته بتوانند شناسنامه‌ی جدید خود را دریافت کنند، مرد به صرافت افتاد دست به کار جستن شناسنامه‌اش بشود، و خیلی زود ملتفت شد که شناسنامه‌اش را گم کرده است. اما این که چرا تصور می‌شود و ...

ادامه نوشته

سرگذشت نثر معاصر (برگشت موج)

پژوهشی از محمد علی سپانلو: بازگشت تدریجی محصلانی که دولت جهت تحصیل به خارج از کشور اعزام داشته بود، در کلیه ی شئون کشور تاثیری قطعی نهاد، به طوری که ما یکی از تاثیزات آن را "تحول در ادبیات و فرهنگ" می دانیم. این فارغ التحصیلان افزون بر دانش نو، فکر نو و هوای تازه ای نیز با خود آوردند که در ماهیت خود علیه استبداد مسلط بود. سعید نفیسی در باره ی آن دوران در "تاریخ معاصر ایران" می نویسد: «نکته ی دیگری که نماینده ی پیشرفت معارف در این دوره است، اعزام عده ی کثیری از جوانان ایرانی برای فراگیری علوم و فنون جدید به کشورهای مختلف اروپاست. برای این کار قانون مخصوصی از مجلس گذشت و ...

ادامه نوشته

سرگذشت نثر معاصر  (دوره ی فترت)

پژوهشی از محمد علی سپانلو: تعلقات سیاسی که یکی از انگیزه های دوران مشروطه بود، در دوره ی فترت به تدریج فرو نشست و مباحثاتی که منجر به نگارش رسالات و مقالات و اشعار اجتماعی می شد، با غیبت خود، خلق این گونه آثار زا به بوته ی تعلیق افکند. مهم ترین انگیزه ای که در این دوره همچنان کمی باقی ماند، بحث "تجدد ادبی" بود، ولی این بحث نیز که  از حدود سال ١٢٩٧ش میان مجله ی دانشکده به مدیریت محمد تقی بهار و روزنامه ی تجدد تبریز به سردبیری تقی رفعت به طور جدی آغاز شده بود، کمی پس از آغاز دوره ی دوم یعنی در دوره ی فترت، فرو نشست. متوقف شدن مشروطیت به عنوان وسیله و انگیزه ای برای تغییر به دست رجال سیاسی و ...

ادامه نوشته

شناختنامه عباس نعلبندیان

جواد عاطفه در گفتگو با ایسنا: شناخت‌نامه‌ي عباس‌ نعلبنديان به همت جواد عاطفه تاليف شد. به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به گفته‌ي جواد عاطفه، شناخت‌نامه‌ي عباس نعلبنديان نمايش‌نامه‌نويس دهه‌ي چهل كه آثار متفاوتي را در حوزه‌ي ادبيات نمايشي خلق كرده است در مرحله‌ي پاياني تاليف قرار دارد و تا كنون حجم آن به هزار صفحه رسيده است و انتظار مي‌رود در دو مجلد منتشر شود. او تصريح كرد: سعي‌ كرده‌ام در اين شناخت‌نامه روايتي واقعي و صادق از عباس نعلبنديان داشته باشم، براي همين از دست‌نوشته‌ها، خاطره‌هايي كه وي نوشته است و  ...

ادامه نوشته

من یه احمق‌ام

داستانی از شرود اندرسون: خیلی ناجور ضربه خوردم. ضدحال از این بدتر نمی‌شد. همه‌اش هم تقصیر حماقت خودم بود. بعضی وقت‌ها که به‌اش فکر می‌کنم، دلم می‌خواد زار زار گریه کنم، به خودم و همه کس و ناکس‌ام فحش بدم یا دودستی بزنم تو سر خودم. شاید بعد از این همه مدت، با گفتن قضیه یه کم آروم بشم. بذار همه بدونن من چه قدر ضایع‌ام. همه بدبختی‌ام ساعت سه بعد از ظهر یه روز پاییزی شروع شد. توی جایگاه ویژه نشسته بودم و داشتم کورس اسب‌دوانی سنداسکی رو نیگاه می‌کردم. راستشو بخواید یه جورایی فکر می‌کردم مخ‌ام پاره‌سنگ برداشته رفتم توی جایگاه ویژه نشستم. تابستون قبل‌اش شهر و دیارمو به همراه هری وایتهد و ...

ادامه نوشته

ديوار چين و کتاب‌ها

داستانی از بورخس با ترجمه ابوالحسن نجفی: در ايام اخير چنين خواندم که مردی که دستور ساختن آن ديوار تقريباً بی‌انتهای چين را داد همان «شی هوانگ تی» نخستين امپراتوری بود که نيز مقرر داشت تا همه‌ی کتاب‌های پيش از او سوخته شود. اين‌که اين عمليات دوگانه‌ی عظيم- نصب پانصد تا ششصد فرسخ سنگ در برابر وحشيان و نسخ بی‌چون و چرای تاريخ، يعنی نسخ گذشته -از يک تن واحد ناشی شده و بر روی هم جزو صفات او باشد بی‌دليل مرا خرسند کرد و در عين حال نگران. جستجوی علل بروز اين احساس هدف يادداشت فعلی است. از نظر تاريخی، هيچ رازی در اين اقدام دوگانه نيست. «شی هوانگ تی» پادشاه «تسينگ» که معاصر با جنگ‌های «هانيبال» است و ...

ادامه نوشته

محبوبِ شمارش نشده

داستانی از هاینریش بل: پاهایم را وصله پینه کردند و شغلی به من دادند که بتوانم بنشینم: مردمی را که از روی پل جدیدالتأسیس عبور می‌کنند می‌شمارم. این که قابلیتشان را با اعداد به اثبات برسانند مسرورشان می‌کند. این پوچی بی‌معنی منتج از تعدادی رقم، مستشان می‌کند و سرتاسر روز، بله سرتاسر روز، دهان خاموشم مثل ساعت کار می کند و عددی به اعداد اضافه می کنم تا بعد از ظهر فتح یک رقم را تقدیمشان کنم. وقتی که حاصل یک نوبت کارم را به اطلاعشان می‌رسانم، گل از گلشان می‌شکفد و هر چه رقم بالاتر باشد، بیشتر می‌شکفد و هر چه رقم بالاتر باشد، بیشتر می‌شکفد  و دیگر دلیلی دارند تا سر راحت بر زمین بگذارند، چرا که روزانه هزاران نفر از روی پل جدیدشان عبور می‌کند و ...

ادامه نوشته

تراژدي و مردم عادي

مقاله ای از آرتور میلر: در قرن حاضر تعداد كمي تراژدي نوشته شده است. اغلب، علت اين كمبود را تعداد كم شخصيت‌هاي قهرمان در دورة ما قلمداد كرده‌اند، يا اينكه انسان مدرن به وسيلة شكّاكيون دانش و علوم، خون‌ريزي را از مكتب فكري خود بيرون كرده است و اينكه اعمال قهرمانانه در زندگي اشخاص منجر به حاشية امن و محافظه‌كاري نمي‌شود. در هر صورت ما اغلب مغلوب تراژدي هستيم يا به بيان ديگر تراژدي بر ما غالب است. البته نتيجه غيرقابل اجتناب اينكه منش تراژدي منشي كهن است، مناسبِ مقامات بسيار والا همچون شاهان و شاهزادگاندر غير اين مقام‌ها اشارة تراژدي اغلب به صورت ضمني و ناچيز است و ...

ادامه نوشته

روح یک چاه

داستانی از غلامحسین ساعدی: یک چاه و پاسگاهی کنار چاه . تختخوابی کنار دهانه ی چاه گذاشته اند . مقداری طناب حلقه شده به میخ آویزان است . کنار تخت خواب یک دلو آب ، مقداری سنگ و یک در پوش برای در چاه، مقدار زیادی چوب و خرت و پرت. از ته چاه ناله ی یکنواخت مردی بلند است . مرد پاسدار روی تخت نشسته ، در حال بستن قابلمه ی غذا و وسایلش ، لقمه ای را که در دهان دارد با آرامش می جود. ناله های ته چاه یکدفعه قطع می شود . مرد پاسدار از جویدن باز می ماند و بر می گردد و چاه را نگاه می کند. یک دفعه فریاد بلندی از ته چاه به گوش می رسد. مرد آرام آرام لقمه را می جود و گوش می دهد. نعره بلند تر می شود . مرد لقمه را می بلعد و ...

ادامه نوشته

خطابه نوبل (2)

خطابه نوبل آلبر کامو: از اینجاست كه هنرمندانی كه از جامعة بورژوایی و هنری صوری‌اش روی می‌گردانند و می‌خواهند از واقعیت و تنها از واقعیت سخن بگویند، گرفتار بن‌بستی دردناك می‌گردند. می‌خواهند واقع‌گرا باشند و نمی‌توانند. می‌خواهند هنرشان را تابع واقعیت قرار دهند ولی نمی‌توانند واقعیت را وصف كنند مگر آنكه قسمتی از آن را انتخاب كنند كه همین بنیان ابداع هنرشان خواهد بود. آفریده‌های زیبا و تراژیك نخستین سال‌های انقلاب روسیه، این شكنجه را به‌خوبی نشان می‌دهد. آنچه روسیه در این دوران با بلوخ و پاسترناك، این شاعر بزرگ، و مایاكوفسكی و اسنین و ...

ادامه نوشته

خطابه نوبل(1)

خطابه نوبل آلبر کامو: فرزانه‌ای مشرق‌زمینی همواره در دعاهای خود از خداوند می‌خواست كه او را از زندگی كردن در عصری جالب معاف فرماید. چون ما فرزانه نیستیم، مقام خداوندی چنین معافیتی در حق ما روا نداشته است و ما در عصری جالب زندگی می‌كنیم. در هر حال خدا نخواسته است كه ما بتوانیم از جالب بودن یا نبودن این عصر، خود را بركنار داریم. نویسندگان امروز این را می‌دانند. اگر سخن بگویند در معرض انتقاد و حمله قرار گرفته‌اند. و اگر، از سر فروتنی، خاموش باشند، تنها دربارة سكوتشان سخن‌ها خواهد رفت و در سرزنششان غوغاها خواهد شد. در میان این هیاهو، نویسنده دیگر نمی‌تواند، به منظور ادامة تفكرات و زنده داشتن تصویرهای ذهنی كه برای او عزیز هستند و ...

ادامه نوشته

محکمه جنایی

داستانی از یاروسلاو هاشیک با ترجمه قاسم صنعوی: تمام روزنامه‌ها در يك نكته متفق‌القول بودند: «تبهكاري كه در برابر هيأت منصفه قرار گرفته،‌ فردي است كه هر آدم نسبتاً پدرمادرداري بايد سعي كند تنه‌اش به تنة او نخورد. زيرا اين جاني عامل جنايت غيرقابل تصوري شده است.» اكنون او با حالتي از رضا و تسليم، خود را در اختيار سرنوشتي مي‌گذاشت كه مي‌دانست انتظارش را مي‌كشد. يقين داشت كه دارش مي‌زنند. به قرباني نااميدي مي‌مانست كه مي‌داند دارند به كشتارگاهش مي‌برند و به همين جهت به سيم آخر زده بود و در جلسات دادگاه متلك‌هاي نخاله‌ بار اين و آن مي‌كرد و ...

ادامه نوشته

نیهیلیسم

درس گفتاری از مراد فرهاد پور: نیهیلیسم، مفهومی است که جدا از دلالت­‌های فلسفی­ و پیچیدگی­‌های نظری­‌اش، در تجربه­‌ی روزمره و شخصی افراد نیز معنادار است. به بیان ساده، و همانطور که نیچه اظهار می­‌کند، می­‌توان نیهیلیسم را بی­‌ارزش شدن ارزش­‌ها تعریف کرد. تقریباً همه­‌ی افراد (حتی اگر اصطلاح نیهیلیسم به گوششان نخورده باشد) به طریقی با تجربه­‌ی بی­‌معنایی و تزلزل نظام­‌های ارزشی­‌شان رویارو می­‌شوند. نسل­‌های پیشین، همواره از به محاق رفتن ارزش­‌ها و راه و رسم گذشته دم می­‌زنند، اینکه چطور چیزهای "باارزش" گذشته از دست رفته­‌اند و معنای خود را از دست داده­‌اند و ...

ادامه نوشته

شعر چیست؟ (2)

مقاله ای از ژان پل سارتر با ترجمه دکتر علی شریعتی:گرچه، برای شاعر آنچه مطرح بوده است، همچنان خلق اسطورة انسان است ولی وی از جادوی سپید (چشم‌بندی) به جاوی سیاه (جن‌گیری) گذر می‌كند21 انسان همواره به عنوان غایت مطلق جلوه‌گر شده است ولی، توفیق در اقدام او را در باتلاق یك اجتماع انتفاعی فرو‌می‌برد. اما،‌ در آخرین مرحلة نمایش سرنوشت آدمی، آنچه هست و به وی امكان می‌دهد كه به «اسطور» برسد، دیگر توفیق نیست، شكست است. تنها شكست است كه همچون پرده نمایشی می‌افتد و ...

ادامه نوشته

شعر چیست؟(1)

مقاله ای از ژان پل سارتر با ترجمه دکتر علی شریعتی: شاعران انسان‌هایی هستند كه «توسل» به زبان را طرد می‌كنند، بنابراین چون جست‌وجوی حقیقت در زبان و به وسیلة زبان، كه نوعی ابزار تلقی می‌شود، انجام می‌گیرد؟ نباید چنین پنداشت كه اینان «تمیز» حقیقت یا «گزارش» آن را منظور دارند.اینان به «تسمیة» جهان نیز نمی‌اندیشند و در حقیقت هیچ چیز را «نمی‌نامند» زیرا، تسمیه، با قربانی شدن دائمی اسم در پای مسمی همراه است و اگر بخواهیم با زبان هگل سخن بگوییم «اسم، در قبال شیء كه جوهر است، عوض را می‌نماید» شاعران سخن نمی‌گویند، خاموش نیز نیستند، داستان دیگری است. گفته‌اند كه شاعران می‌خواهند با خلق تركیبات غریب و ...

ادامه نوشته

شون اوکیستی

تحلیل و بررسی آثار و زندگی شون اوکیستی: شون اوكيسي درام‌نويس ايرلندي در ٣٠ مارس ١٨٨٠ با نام جان1 از پدري به نام Micheal casey و مادري به نام سوزان آرچر2 از زنان ويكلو3 زاده شد. پيش از آنكه جان به دنيا آيد‏ هشت فرزند اين خانواده مرده بودند و وقتي جان به شش سالگي رسيد، پدرش نيز بدرود زندگي گفت و خانواده‌اش را در محله‌اي پست و فقيرانه بر جاي گذاشت. اوكيسي جوان بر اثر يك بيماري مزمن انقباض‏، بينايي خود را از دست داد كه به روي چشم راست او نيز تأثير گذاشت و در نتيجه نتوانست بيش از سه سال در مدرسه بماند. در چهارده سالگي از خانواده‌اش جز يك فرهنگ لغات و چند جلد كتاب چيز ديگري برايش نماند و ...

ادامه نوشته

فیلم ساز

نمایشنامه ای از یوجین اونیل: صحنه: [اتاق اصلي خانه‌اي در حومه شهري بزرگ در شمال مكزيك. سمت چپ، ديوار سفيدكاري‌شده‌اي ‌ست كه روي آن صليب كوچك سياهي آويخته شده است. بر ديوار عقب، يك درگاه باز رو به خيابان وجود دارد و بر هر دو طرف درگاه، يك پنجره باز. سمت راست اتاق، دري ديگر تعبيه شده كه بسته است. بالاي در روي ديوار، تصوير زني ديده مي‌شود. در گوشه سمت چپ، چندين قبضه تفنگ چيده شده و كنار آن‌ها روي زمين، قطارهاي فشنگ ريخته شده است. در گوشه سمت راست هم تنها چند زين اسب به چشم مي‌خورد. وسط اتاق، ميزي زهواردررفته وجود دارد كه روي آن قلم، كاغذ و جوهر قرار گرفته است. سه يا چهار صندلي حصيري محكم و ...

ادامه نوشته

ماهی و جفت‌اش

داستانی از ابراهیم گلستان: مرد به ماهی‌ها نگاه می‌كرد. ماهی‌ها پشت شيشه آرام و آويزان بودند. پشت شيشه برايشان از تخته‌سنگ‌ها آبگيری ساخته‌بودند كه بزرگ‌بود و ديواره‌اش دور می‌شد و دوريش در نيمه تاريكی می‌رفت. ديواره‌ی رو-به-روی مرد از شيشه بود. در نيم‌تاريكی راهرو غار مانند در هر دوسو از اين ديواره‌ها بود كه هر كدام آبگيری بودند نمايشگاه ماهی‌های جور به‌جور و رنگارنگ. هر آبگير را نوری از بالا روشن می‌كرد. نور ديده نمی‌شد، اما اثرش روشنایی آبگير بود. و مرد اكنون نشسته بود و به ماهی‌ها در روشنایی سرد و تاريك نگاه می‌كرد. ماهی‌ها پشت شيشه آرام و آويزان بودند و ...

ادامه نوشته

رمان نو

مقاله ای از رمون ژان با ترجمه رضا سید حسینی : صفت نو، فی‏نفسه، نه بهتر از صفت دیگری است و نه بدتر، بلکه به‏ خودی ‏خود بر چیزی دلالت نمی‏کند و از دیرباز می‏دانیم که این صفت در ادبیات ما به همه آثارِ بزرگ گذشته که نمایانگر این تحولِ دائمی و ضروری قالب‌ها بوده‏اند اطلاق شده است؛ تحولی که بدون آن، هنر داستان‏ نویسی و به‏طورکلی هنر، نه می‏تواند پیش برود و نه زنده بماند. (اثر استاندال نیز به اندازه اثر پروست «نو» بوده است.) پس اگر در آغاز دهه پنجاه، این صفت دقیقاً برای نشان دادن نوع خاصی از رمان به‏کار رفته است، که برخلاف سنتِ رایج شکل گرفته بود، طبعاً می‏بایستی دلایلی خاص داشته باشد و ...

ادامه نوشته

شاهين سرکيسيان از زبان خودش!

خاطره نگاری شاهین سرکیسیان: زمان مي‌گذرد. فعاليت حزب توده و ضمناً فعاليت‌هاي هنري جوانان. تئاتر تهران با پيش‌پرده‌خواني‌ها و مديريت احمد دهقان. من نوشين را خوب مي‌شناختم از بانک ملي. آن زمان او فعاليت حزبي داشت. گويا گفت‌وگويي بين نوشين و دو سه نفر تاجر از بازار شروع شده که يک ساختمان (سالن) تئاتر ساخته شود و آنجا تئاتري برپا کنند. آن زمان تئاتر تهران با مديريت دهقان وجود داشت و تئاتر فرهنگ در بالاخانه‌اي در لاله‌زار بود. گفت‌وگو دربارة ساختمان تئاتر فردوسي با مديريت نوشين و ...

ادامه نوشته