درام ابسورد ایرانی، توهم یا واقعیت؟!

طرح جلد نمایشنامه گلدان نوشته بهمن فرسیبا آن که ميرزا فتحعلي آخوند زاده و ميرزا آقا تبريزي حركت هايی را در جهت تئاتر امروزی راه انداختند، اما تئاتر ملي در 1292 آغازي است بر حركت هاي مدرن تئاتر ايران. حركتي كه به همت  محقق الدوله و جمعی از رجال فرهیخته و متمول در بالا خانه ی مطبعه فاروس در لاله زار آغاز شد و با ادامه حركت توسط ظهير الدوله، مويد الممالك ارشاد، ذكاء الملك فروغي، تيمور تاش، ذبيح بهروز، علی دریا بیگی،  غلامعلي فكري، حسن مقدم، علينقي وزيري، ميرزاده عشقي، محمود ظهيرالديني، لرتا، عنايت شيباني، سيد علي نصر، عبدالحسين نوشين، فضل الله بايگان، رفيع حالتي، اسماعيل مهرتاش، خان بابا صدري، عصمت صفوي، مهدي نامدار، محمود بهرامي، مهدي فروغ، علي اصغر گرمسيري، ابوالقاسم جنتي، ايران دفتري، نصرت كريمي، غلامحسين نقشينه و... در قالب گروه های؛ تئاتر ملي ايران، كلوپ ایران جوان ( كلوپ فرنگ رفته ها )، كلوپ موزيكال ( اپرت و اپرا )، كمدي اخوان ( كمدي هاي انتفادي )، كمدي ايران ( آثار درام نويسان فرانسوي؛ مولير، لابيش و ... )، جامعه باربد و ...

ادامه نوشته

نگره پنج روی پیشخوان ...

نگره پنجکتاب نقد نگره توقع ندارد دیگران را تحت تاثیر مستقیم قرار دهد؛ همان طور که خود متقابلا از دیگران به طور مستقیم متاثر نمی‌شود. به طور کلی در هر جامعه‌ای منتقد اجتماعی، اقتصادی سیاسی و ادبی حرف خود را می‌زند. اگر گوش شنوایی بود که چه بهتر و اگر نبود یا علت به عدم تجربه در تعامل اجتماعی بر می‌گردد یا به ضعف نقد یا هر دو... کتاب نقد نگره، مجتهد جامع‌الشرایط و مبسوط‌الید نیست. مرکز و ملاک نظریه و پراتیک هم نیست. ایده‌ای را بر اساس نظریه در مورد یک متن مشخص مطرح می‌کند و  ...

ادامه نوشته

طوطی ها از ترس تقلید می کنند

در روزگار قديم مردم آن قدر ها به طوطي توجه نمی کردند که در خانه نگاهش دارند و به او حرف زدن بياموزند. در عوض مردم يک پرندة کوچک استراليايي را که از همان خانوادة طوطي بود در خانه نگاه مي داشتند. اين پرندة کوچک که نامش « چو چو » بود، پرنده خيلي باهوشی بود که سر و کله زدن زياد هم با او لازم نبود. اگر کلمه‌اي مي‌شنيد آن را به آساني تکرار مي‌کرد. به علاوه خودش هم مي‌توانست جمله درست بکند و هر چه در فکر کوچکش مي‌گذرد بر زبان بياورد و فقط از کلام آدم‌ها تقليد نمي‌کرد. اما روزی اتفاقي افتاد که اين وضع تغييرکرد و ...

ادامه نوشته

تاریخ ...

 

?؟?؟?می‌گویند اسکندر پس از حمله به ایران در اداره‌ی کشور درمانده و مستأصل بود. او از مشاورانش می‌پرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیش‌تر می‌فهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران می‌گوید: «کتاب‌هایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند». اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ می‌دهد: «نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آن‌ها را که نمی‌فهمند و کم‌سوادند، به کارهای بزرگ بگمار و آن‌ها که می‌فهمند و باسوادند را به کارهای کوچک و پست. بی‌سوادها و نفهم‌ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچ‌گاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده‌ها و باسوادها هم یا به سرزمین‌های دیگر کوچ می‌کنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه‌ی مرگ، در گوشه‌ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد!

خواب پروانه

خواب پروانه 

 

 

 

 

 

 

چوانگ تسی خواب ديد كه يك پروانه است. وقتی بيدار شد، با خود فکر کرد؛ آيا تسی بود كه خواب ديده پروانه است يا پروانه بود که خواب مي ديده تسی است.

ادامه نوشته