«پدر» استریندبرگ منتشر شد

نمایشنامه «پدر» نوشته‌ی آگوست استریندبرگ با ترجمه‌ی جواد عاطفه توسط نشر افراز منتشر شد. «پدر» یکی از مطرح‌ترین نمایشنامه‌های استریندبرگ است که در زمان انتشار آن امیل زولا در مقاله مفصلی به تحسین آن پراخته است. استریندبرگ در زمانی که در باواریای آلمان به سر می‌برد، تحت تاثیر زندگی یک کاپیتان ارتش این نمایشنامه را نوشت و به نوعی می‌توان آن را نقد زندگی نظامیان در اواخر قرن 19 نامید. این نمایشنامه برای اولین بار در کپنهاک روی صحنه می‌رود، اما اهمیت آن زمانی مشخص شد که این نمایش پیش از آثار و نمایش‌های هنریک ایبسن که پدر معنوی استریندبرگ در تئاتر به شمار می‌آمد در پاریس روی صحنه رفت و این باعث خشم شدید ایبسن نیز شد. به گفته این مترجم نگاه استریندبرگ به زن در این نمایشنامه به اوج خود می‌رسد و این اثر از این حیث نیز قابل توجه است. عاطفه در ادامه از ترجمه تمام نمایشنامه‌های استریندبرگ توسط خود خبر داد و گفت: از مجموع این 16 نمایشامه 3 اثر را تحویل ناشر داده‌ام که سونات اشباح در سال گذشته منتشر شده و پدر نیز امسال منتشر می‌شود و ...

ادامه نوشته

جیجک علیشاه (پرده دوم)

نمایشنامه ای از ذبیح بهروز:
وزیر دواب
: - گوربانت گردی...
شاه: - می‌دانم... حالا بَسّه. (به‌صدر اعظم:) صدراعظم! اخبارات مملکت چه است؟
وزیر دواب: - گور...
شاه (با اخم): - هیس!
صدراعظم: - قربانِ خاکپای جواهر آسایت گردم... اخبارات و اوضاع ممالک محروسه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب همه بر حسبِ مرام و آیاتِ انتظام و رفاهیّت در اطراف و اکناف حکمفرماست... هر کجا شهریست، چون روی عروسان آراسته؛ و هر کجا بنده‌ئی‌ست از همگنان در آئینِ بندگی گوی سبقت برده. چندان که در سراسر خطّهٔ واسعهٔ این کشور چیزی جز زلف خوبان پریشانی ندارد و ...

ادامه نوشته

جیجک علیشاه (پرده اول)

نمایشنامه ای از ذبیح بهروز:
اشخاص این پرده:

بیگربیگی: حاکم شهر، با سرداری و کلاه تخم‌مرغی و صدای کلفت و تکبیرآمیز.
حاجی‌علی اصفهانی: تاجر، با عبا و عمامهٔ شیر و شکری و لهجهٔ اصفهانی. عارض است، مالش را در راه دزدها برده‌اند.
یک زن: با چادر و چاقچور. عارض است.
یک دختر: به‌سن هشت سالگی، دختر زن پیش.
فراش‌باشی: با لباس معمولی فراشی.
چندین نفر عارض زن و مرد: با لباس‌های مختلف و متداول و ...  

ادامه نوشته

تراژدي و مردم عادي

مقاله ای از آرتور میلر: در قرن حاضر تعداد كمي تراژدي نوشته شده است. اغلب، علت اين كمبود را تعداد كم شخصيت‌هاي قهرمان در دورة ما قلمداد كرده‌اند، يا اينكه انسان مدرن به وسيلة شكّاكيون دانش و علوم، خون‌ريزي را از مكتب فكري خود بيرون كرده است و اينكه اعمال قهرمانانه در زندگي اشخاص منجر به حاشية امن و محافظه‌كاري نمي‌شود. در هر صورت ما اغلب مغلوب تراژدي هستيم يا به بيان ديگر تراژدي بر ما غالب است. البته نتيجه غيرقابل اجتناب اينكه منش تراژدي منشي كهن است، مناسبِ مقامات بسيار والا همچون شاهان و شاهزادگاندر غير اين مقام‌ها اشارة تراژدي اغلب به صورت ضمني و ناچيز است و ...

ادامه نوشته

شاهين سرکيسيان از زبان خودش!

خاطره نگاری شاهین سرکیسیان: زمان مي‌گذرد. فعاليت حزب توده و ضمناً فعاليت‌هاي هنري جوانان. تئاتر تهران با پيش‌پرده‌خواني‌ها و مديريت احمد دهقان. من نوشين را خوب مي‌شناختم از بانک ملي. آن زمان او فعاليت حزبي داشت. گويا گفت‌وگويي بين نوشين و دو سه نفر تاجر از بازار شروع شده که يک ساختمان (سالن) تئاتر ساخته شود و آنجا تئاتري برپا کنند. آن زمان تئاتر تهران با مديريت دهقان وجود داشت و تئاتر فرهنگ در بالاخانه‌اي در لاله‌زار بود. گفت‌وگو دربارة ساختمان تئاتر فردوسي با مديريت نوشين و ...

ادامه نوشته

نگاهی به تاریخ نمایش و نمایش نامه در ایران

پژوهشی از دکتر احمد محمدی: قدمت نمایش درایران را اگر بخواهیم از دوران پیش از اسلام بررسی كنیم، باید بحث خود را از نمایش‌های آیینی كه به داستان سوگ سیاوش و كین ایرج معروف شده است آغاز کنیم. بنابر آن چه در آثار بر جای مانده از ادبیات كهن ایران و شاهنامه فردوسی و اشاره‌هایی كه در برحی از کتاب های تاریخی ایران آمده (۱)، این مراسم هرسال در زمانی معین برگزار می‌شده است و در دوره ی اسلامی چون با سنت‌ها و آیین‌های «گبركان» مخالفت می‌شد به تدریج رنگ اسلامی گرفت و با روی كارآمدن مذهب تشیع به تعزیه ی حسین و یارانش تغییر شكل داد. درباره ی زمان آغاز تعزیه میان پژوهشگران اختلاف نظر هست، گروهی به استناد و ...

ادامه نوشته

پیشینه ی تئاتر ایران در ادبیات فارسی

مقاله ای از شفیعی کدکنی: پيشينه اين بازى و جزیيات آن را برخی از پژوهندگان در سده های هفتم و هشتم جست و جو كرده اند. احمد تيمورپاشا (۱۲۸۸ـ ۱۳۲۸ ق) پژوهشگر مصرى نمونه اى از "بازى خيال" يا به تعبير عرب ها «خيالُ الظِّل» را در كتابى به همين نام گردآورى كرده و خلاصه اى از كتابِ او را استاد عباس زرياب خويى در كتاب آينه جام، (برگ های ۳۴۳ ـ ۳۴۵)، نقل كرده است و در مجموع مى تواند بدين گونه فشرده شود كه اين بازى به نظر او يك بازى هندى بوده كه در كشورهاى ديگر از جمله مصرِ دوره ی ايّوبيان و مماليك رواج يافته و در خانه اى چهارگوشه كه سقف چوبى داشته اجرا مى شده است. پرده اى از يك طرفِ اين خانه مى آويخته اند و در فاصله ی آن جا كه بينندگان نشسته اند و ...

ادامه نوشته

هنر و اخلاق در درام آوانگارد

مقاله ای از اسکار مندل: اسكار مندل در مؤسسة فنّاوري تطبيقي و درام تدريس مي‌‌كند. كتاب‌‌هايش عبارت‌‌اند از: تعريف تراژدي و دو مجلد از نمايشنامه‌‌هايش. اخيراً مجموعه‌‌اي از اشعار خود را تحت عنوان «سادگي» انتشار داده است. طي دهة گذشته، درام آوانگارد در اروپا و آمريكا قصد داشته است اركان مركزي و حتي انحصاري را به تماشاگران بشناساند. با مطالعه درمي‌‌يابيم كه درام آوانگارد معاصر در دنياي غرب مي‌‌تواند بسيار عجيب و غريب باشد و براي مردم عادي كه به تماشاخانه‌‌ها مي‌‌روند و حتي براي كساني كه تحصيلات عاليه و رفيع دارند، اين آثار تجربي با تصورات دنياي بورژوازي دربارة جهان مغايرت دارد و ...

ادامه نوشته

ملاقات با نویسنده سالخورده

دربارة فريدريش دورنمات نيازي به توضيح مفصل نيست. نمايش‌نامه كمدي–تراژيك او به نام ملاقات بانوي سال‌خورده Besuch der alten dame، در همه تئاترهاي آلمان و نيز در برادوي امريكا با موفقيت فراوان به نمايش درآمده است. در 1921 در كانتون‌برن سويس زاده شد. پدرش روحاني بود. ابتدا سر آن داشت معلم يا نقاش شود. اما به گفتة خودش، وسوسه نوشتن، چنان ناگهان براو چيره شد كه ديگر مجالي براي پايان تحصيلات دانشگاهي براي او نماند. پيش از نمايش‌نامة ملاقات بانوي سال‌خورده، كارهاي ادبي زيادي منتشر كرده بود كه برخي از آن‌ها موفقيتي نداشت و برخي ديگر نيز براي ادامه راه به او شهامت بخشيد. واقعيت تناقض‌آميز اين‌كه آن دسته از نمايشنامه‌هايش كه حتا به‌مرحله نمايش نرسيده بودند، با گذشت سال‌ها، صحنه‌هاي تئاتر را جولان‌گاه خود كردند. از همان آغاز مي‌توان شور او را نسبت به تئاتر، استعدادش را در ايجاد تنش‌هاي دراماتيك و ... 

ادامه نوشته

نامه محمد چرمشیر به ...

تئاترنامه محمد چرمشیر به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم  در راستای توقیف نمایش " روز حسین":
جناب آقای سید محمد حسینی وزیر وزارت‌خانه‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم 1- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که مدیران شما در دستگاه تئاتر در تمامی موارد مربوطه در حوزه‌ی کاری خویش از خود سلب مسئولیت کرده‌اند و روزمره‌ترین امور کاری را موکول به کسب فرمان از سوی مدیران بالاتر می‌کنند که به گمانم شمائید. 2- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که مدیران شما در دستگاه تئاتر حتی نوشته‌های شخصی و دوستانه را به عرصه‌ی رسانه‌ای می‌کشانند و از آن غوغا می‌سازند. آنچنان که در مورد شخص خود من چنین کردند و دیدید که پی‌آمدهای ناخواسته‌ی آن چه بود و چه شد. برای همین خطاب من به شماست، و شفاف، آن چنان که مدیران شما در دستگاه تئاتر خواهان آنند. 3- این یادداشت خطاب به شماست به این دلیل که سال‌های متمادی است، مدیران شما و اسلاف شما در دستگاه تئاتر هر نوع اِعمال سلیقه‌ی شخصی و ممیزی کور و غیر کارشناسانه را به فرمان مقامی بالاتر از خود ارجاع داده‌اند که به نظر می‌آید آن مقام باید شما باشید و نه غیر شما و اسلاف‌تان. برای همین خطاب من به شماست که احتمالاً آن مقام بالاتر هستید و ...

ادامه نوشته

نامه ی محمد رحمانیان به ...

تعزیهنامه ی محمد رحمانیان به مسئولان در راستای توقیف نمایش روز حسین:
نمایش «روز حسین» هم توقیف شد. به شما تبریک می‌گویم آقایان. حالا می‌توانید شب‌ها با خیال راحت سر به بالین بگذارید. می‌توانید از حقوقی که بابت ممیّزی می‌گیرید شرمنده نباشید و با رشادت از آن دفاع کنید. می‌توانید با سربلندی نزد مدیران‌تان و مدیرانِ مدیران‌تان بایستید و با افتخار اعلام کنید یک نمایش دیگر هم به فهرست نمایش‌های به صحنه در نیامده افزوده شد. می‌توانید بر خود ببالید که تیغ‌هایتان همچنان تیز است و اهل مماشات نیستید و هر آنکه را چون شما نمی‌اندیشید بی‌رحمانه قلع و قمع می‌کنید و از دم تیغ می‌گذرانید. «روز حسین» آزمونِ شما بود. و شما با موفقیت و با نمرات ممتاز آن را از سر گذراندید. باز هم به شما تبریک می‌گویم آقایان! «روز حسین» برای من و گروه اجرایی تنها یک نمایش نبود. تلاشی بود برای ایجاد باب گفتگو و اظهار نظر درباره‌ی تاریخ انقلاب اسلامی و سی سالی که بر آن گذشت. با همه‌ی لحظاتِ خوب و بدش، زشت و زیبایش، شدت و فرجش و ...

ادامه نوشته

درام ابسورد ایرانی، توهم یا واقعیت؟!

طرح جلد نمایشنامه گلدان نوشته بهمن فرسیبا آن که ميرزا فتحعلي آخوند زاده و ميرزا آقا تبريزي حركت هايی را در جهت تئاتر امروزی راه انداختند، اما تئاتر ملي در 1292 آغازي است بر حركت هاي مدرن تئاتر ايران. حركتي كه به همت  محقق الدوله و جمعی از رجال فرهیخته و متمول در بالا خانه ی مطبعه فاروس در لاله زار آغاز شد و با ادامه حركت توسط ظهير الدوله، مويد الممالك ارشاد، ذكاء الملك فروغي، تيمور تاش، ذبيح بهروز، علی دریا بیگی،  غلامعلي فكري، حسن مقدم، علينقي وزيري، ميرزاده عشقي، محمود ظهيرالديني، لرتا، عنايت شيباني، سيد علي نصر، عبدالحسين نوشين، فضل الله بايگان، رفيع حالتي، اسماعيل مهرتاش، خان بابا صدري، عصمت صفوي، مهدي نامدار، محمود بهرامي، مهدي فروغ، علي اصغر گرمسيري، ابوالقاسم جنتي، ايران دفتري، نصرت كريمي، غلامحسين نقشينه و... در قالب گروه های؛ تئاتر ملي ايران، كلوپ ایران جوان ( كلوپ فرنگ رفته ها )، كلوپ موزيكال ( اپرت و اپرا )، كمدي اخوان ( كمدي هاي انتفادي )، كمدي ايران ( آثار درام نويسان فرانسوي؛ مولير، لابيش و ... )، جامعه باربد و ...

ادامه نوشته

آربی آوانسيان ( دو )

قسمتي از طرح جلد نمايشنامه " پژوهشي ژرف و سترگ ... " نوشته عباس نعلبنديان و كارگرداني آربي آوانسيان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 قسمت دوم بيوگرافي آربي آوانسيان  را در ادامه مطلب بخوانيد...

ادامه نوشته

آربی آوانسيان ( يك )

قسمتي از طرح جلد نمايشنامه " پژوهشي ژرف و سترگ ... " نوشته عباس نعلبنديان و كارگرداني آربي آوانسيان

آربی آوانسیان از آوان گارد ترین کارگردانان ایرانی است که حرکت هایی اساسی را برای جهانی شدن تئاتر ایران در دهه چهل و پنجاه برداشت. حرکت هایی که امروزه به یک رویا بیشتر شبیه است تا واقعیت. از حداقل کارهای آوانسیان، تشکیل گروه کارگاه نمایش، پیشنهاد ساخت تئاتر شهر، تبدیل پارکینگ به سالن نمایش که نهایتا سلن چهار سو تئاتر شهر بوجود می آید. آوانسیان نمونه هنرمندانی است که  سوای تفکر متفاوت خود، بستر موجود در جامعه هنری زمان خود در باروری و شکوفایی اش نقش به سزایی داشته است. او محصول یک دوره خاص با یک تفکر خاص است. دوره ای که بدنه تئاتر مدرن ایران را پایه گذاری کرده و ....

ادامه نوشته

مانیفست برلین یونسکو

اوژن یونسکو    Eugène Ionescoاثر هنری درس نیست. اثر هنری تخیل است، عرضه دنیای تخیلی است. ارزش آن درمنطق درونی آن است، در پیوستگی و انسجام و یک پارچگی عناصرآن است، ارزشش حقیقت آن است. اگر اثر هنری چیز دیگری جز تخیل باشد اثرهنری نخواهد بود.
اثر تآتر، اثری است تخیلی. دنیایی است که عرضه می شود. هنرـ کلیشه ای که بارها و مدام فراموش شده است و باید دوباره به یاد آورد ـ تقلید طبیعت و جهان نیست. اثر تاتر، طبیعت مخصوص به خودش را دارد. تاتر دنیای دیگری است.
من نمی گویم که دنیای خلاقیت شعر و شاعری هیچ شباهتی با به اصطلاح دنیای واقعی ندارد.این دنیای تخیلی مصالح خود را از به اصطلاح دنیای واقعی برداشت می کند. این امر زائیده پیوند من هنرمند با دنیا ست. کودکی است زائیده این پیوند. به این معنا، اثرهنری سند یا گواهی است، زیرا این دنیای نوین آفریده شده (اثرهنری) خصوصیات پدر و مادرش را درخود نهفته دارد،اگرچه درعین حال، درتقابل با آن هاست و کپی آن ها نیست:« دنیای دیگری» است
و ...

ادامه نوشته

واجد علیشاه اختر؛ اولين درام نويس اردو

ايندرا؛ خداي جو و آسمان (موكل باران) در ادبيات ودايي در تمدن « لکنوي » به خاطر اهميت جشن و زنان فاسد ، لكنو مهدشاعري شده بود . اهل عيش و نوش بودن واجد علی شاه اختر، شاه اوده (1887 ـ1882) و افسانه‌هاي ابداعي او معمولي ‌اند. مطابق گفته خود او، علاوه بر خانم‌ها، سوگلي‌هاي ديگر دربار را در گروه علاقه‌مندان به موسيقي و رقص جمع مي‌كرده. تعداد زنان درباري بالغ بر200 نفر بوده. دريافت‌هايشان و ديگر خرج‌هايشان با وجود محروميت از تاج و تخت به 12895 روپيه مي‌رسيد. آماده كردن و سايل رهس، صدها هزار روپيه خرج بر مي‌داشت. واجد علي از زماني كه پسر بچه كوچكي بود، عاشق پيشه بود. چنانچه با به دست گرفتن قدرت، اين علاقه شدت گرفت، طوري كه تعداد زيادي از زنان زيبا و خوش صدا را اطراف خودش جمع كرد. او اسم آن زن‌هاي فاسدي را كه به دست مي‌آورد عوض مي‌كرد و پري مي‌گذاشت. آن زن‌هاي فاسدي كه صداي بهتري داشتند تا درجه همسري ارتقاء درجه پيدا مي‌كردند. وقتي كه حامله مي‌شدند به آن‌ها قصر گفته مي‌شد. جايي براي نگهداري از اين قبيل زن‌ها وجود داشت و ...

ادامه نوشته

هنر، حقيقت و سياست

هارولد پینترسخنرانی هارولد پینتر هنگام دریافت جایزه نوبل :
در سال ١٩٥٨ اينطور نوشتم: "مرز قاطعى بين آنچه واقعى است و آنچه غير واقعى است وجود ندارد، در مورد درست و غلط هم همينطور است. هر چيزى الزاما يا درست يا نادرست نيست، ميتواند هم درست و هم نادرست باشد." به عقيده من اين احکام هنوز هم با عقل جور درميآيند و هنوز هم در کشف حقيقت از طريق هنر، کاربرد دارند. بنابراين بعنوان نويسنده اين احکام را قبول دارم اما بعنوان يک شهروند نميتوانم. بعنوان يک شهروند بايد از خودم بپرسم که چه چيز درست است؟ چه چيز غلط؟
حقيقت در هنرهاى نمايشى و دادستانهاى پررويدادش هميشه دست نيافتنى است. هيچوقت واقعا پيدايش نميکنيد اما از جستجويش نميتوانيد دست برداريد. جستجو، آشکارا نيروى محرکه اين تلاش است. جستجو امر شماست. خيلى وقتها در تاريکى به حقيقت برخورد ميکنيد، با آن سينه به سينه مي شويد، به هم تنه مي زنيد يا شکل و تصويرى از جلوى چشمتان مي گذرد که حقيقت به نظر مي آيد، بى آنکه حتى بفهميد چه شده است و ...

ادامه نوشته

دست آخر رفت

طرح از آرنوف راینرنمايشنامه اي از هارولد پينتر : 
صحنه: پیشخوان یک قهوه فروشی. متصدی  بار  و یک روزنامه فروش پیر.
متصدی بار روی پیشخوان تکیه داده است. پیرمرد ایستاده و چای می نوشد. [سکوت]
مرد: چند دقیقه پیش سرت شلوغ بود.
متصدی بار: آره.
مرد : نزدیکی های ساعت ده بود.
متصدی بار : آره؟ ساعت ده بود؟
مرد : نزدیک ده [مکث] نزدیکی های ده از اینجا رد می شدم.
متصدی بار : راست میگی؟
مرد: دیدم سرت گرم چیز فروختنه. [مکث]
متصدی بار : آره. . . اینجا ساعت ده که می شه خوب می چرخه و ...

ادامه نوشته

رهایی از اتاق ...

هارولد پینترهارولد پینتر؛ شکسپیر معاصر انگلیس، یکی از محبوب ترین نویسندگان زندگیم به ابدیت پیوست.
خبر کوتاه است؛ همچون تمامی اخبار مرگ. هارولد پینتر با آن اظطراب پس دیوارهای زندان گونه شخصیت های نمایشی اش، با آن نگاه ژرف و عمیقش به هستی و وقایع روز دنیا، با تصویری اتاق گونه از زندگی انسان مدرن و وحشت پس این دیوار ها، جزو طلایی ترین دوره نویسندگان جریان گریز، متفاوت و آوانگارد، تأثیر عمیقی را بر تئاتر جهان گذاشت. او که در چند سال اخیر شدیدا نسبت به مسائل روز جهان واکنشی مستقیم داشت، چنانکه هیچ رفتار ضد انسانی رهبران جهان از تیر نقد او در امان نبود، اکنون به هم سلکانش؛ بکت، یونسکو، ژاری پیوسته است و...

ادامه نوشته

کارگاه نمایش از دیروز تا امروز

کارگاه نمایش

 

 

 

 

 

 



در بخشی از برنامه "ایران؛ صداهای تازه"، در باربیکن لندن، روز شنبه بیست و نهم نوامبر 2008 میزگردی درباره تئاتر مدرن ایران ‏با حضور آربی آوانسیان، سوسن تسلیمی، شهره آغداشلو و ایرج انور برگزار شد؛ چند عضو برجسته"کارگاه ‏نمایش" که بسیاری تئاتر امروز ایران را مدیون آن می دانند.‏تئاتر مدرن ایران با نام "کارگاه نمایش" عجین است و ...

ادامه نوشته

تاريخچه اپرت و اپرا

منادیان موزیک نو در حقیقت به کسانی اطلاق می شود که از ریشارد اشترواس و به اصطلاح رمانتیک متأخر پیروی می کردند. با اینان نه تنها تن زبان و اشتیاق به فرم های مشخصی تغییر یافته، بلکه در محدوده اپرا هم موقعیت  کاملاً جدیدی پدیدار گشته است. رقابت در صحنه های مختلف اپرا آنقدر زنده است که سابقه ندارد؛ بودجه عمومی هرگز تا این حد برای اپرا به مصرف نرسیده بود. بناهای جدید و جالبی بوجود آمدند. علاقه مندان اپرا با وجود رادیو و تلویزیون بیش از پیش فزونی می یافتند. اپرا در انگلستان و امریکا ظاهراً همزمان با جنگ جهانی دوم کشف شد و و در کشورهای سوسیالیستی هم اینگونه محصول درباری و بورژوازی با همه شکوه سنتی اش نیز تقویت گرديد و...

ادامه نوشته

تئاتر تقدیر من است...

اینگمار برگمنآنچه می‌خوانید ترجمه بخش کوتاهی ازکتاب زندگی در تئاتر است که در آن تنها به زندگی تئاتری برگمان پرداخته می‌شود. این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. توضیحات بیشتر در مقدمه خود گفت و گو آمده است. با وجود سفرهای کوتاه اخیر به درون خود و خود نقدگرایی در دو کتاب فانوس خیال و تصاویر، اینگمار بر گمان همچنان علاقه‌ای به جر و بحث در مورد روش های خلاقانه خود با استفاده از اصلاحات تئوریک واضح ندارد، به خصوص، وقتی که ماجرا به تئاتر منتهی می‌شود. در طی چندین سال، تعدادی از مصاحبه ها و حضورهای عمومی او بخشی از دریافت‌های مورد نیاز در مورد هنر او به عنوان فیلمساز را آشکار کرده است.

ادامه نوشته

رد خون و خشونت بر شاعر کولی ها!

فدریکو گارسیا لورکاتآتر لورکا را بايد دنباله‌ی کارهايی به حساب آورد که در کتاب‌های شعر او روايت شده است : پرده‌هايی رنگين و متحرک در ابعاد وسيع از عکس‌هايی که در جوانی با سالوادور دالی برداشته بود.

در اين نقاشی‌هاــ که طرح‌هايی از آن‌ها را در پاره ‌يی از حکايات گفت‌وگويیِ خويش زايد و در رمانس‌های تاريخی‌اش آمده بود ــ همه‌ی نهاد شاعرانه‌اش با احساس فوق‌العاده شديد الزامات صحنه در هم می‌آميخت. واقع، تآتر لورکا را نبايد يک تآتر شاعرانه به حساب آورد (آن هم در مفهومِ بدی که از اين ترکيب به ذهن متبادر می‌شود). قضاوت درست در اين باره، اين است که بگوييم : « آثار نمايشی لورکا، تراژدی‌هايی سخت واقع‌بينانه است که در تمامی‌شان، همه‌ی آن‌چه ارزش شعری لورکا را برآورده می‌کند ملحوظ شده است » .

دکور آندلسی که در شعر او تا بدان حد فصيح است در نمايشنامه‌ها جنبه‌يی سخت فعال‌تر می‌يابد؛ و در اين آثار، هنگامی که شاعر شخصاً مداخله می‌کند تا ترانه‌يی بسرايد يا برگردانِ کودکانه‌يی و يا سرودی را بی‌واسطه به گوش برساند، آدم‌های نمايشنامه خاموش می‌شوند و به کناری می‌روند. در سراسر اين نمايشنامه‌ها، در هيچ لحظه‌يی، تماشاچی از ياد نمی‌تواند برد که نويسنده، همان شاعر «ترانه‌های کولی» است. هر يک از نمايشنامه‌های او يادآور اين حقيقت است و...

ادامه نوشته

بهرام بیضایی

“من در تئاتر همه كار كرده ام !”
فقط يك بار ملاحظه چيزی را كردم : در نوشتن اولين نمايشنامه ام. كه بيهوده ملاحظه ی اجرا شدن در برنامه هفتگی را كرده بودم. و اين اشتباهی بود كه خيلی زود روشن شد. من ديگر در هيچ كاری ملاحظه ی هيچ چيز را نكردم، مگر ملاحظة خود اثر را، و ضرورتهای تجربه ها و انديشه هائی را كه در سر داشتم.نويسنده يا سازنده در تداوم تجربه هايش و از طريق مواجهه با تماشاگر است كه شكل می گيرد و كامل می شود، و اين امكانی است كه در تئاتر برای ما ـ برای من ـ نبود. تجربه در فضای خالی، در خلاء، در تصور، در ذهن معني ندارد. تجربه بايد عينی شود، شكل پيدا كند، بر صحنه بيايد، و با دريافت تماشاگران مواجه شود، و آن وقت تجربه كننده سهم خود را از اين مواجه بگيرد.
و ...

ادامه نوشته

تئاتر تمام شد !

نگاهی به حرکتهای بهروز غریب پور در جهت ارتقای فضای تئاتر :

تئاتر ما نحیف و نزار، روزگار غمبار خودش را می گذراند. روزگاری که هر سال دریغ و افسوس از پار ها و پارهای دیگر را بر ذهن و زبان جاری می سازد. تئاتری که نه در جذب مخاطب گام های مهمی بر داشته و نه در عرصه سالن و تعدد و تنوع و امکانات دیگر راهکاری مناسب را پیش روی خودش دارد. مسئولان چنان که باید در جهت پشتیبانی و حمایت از آن حرکتی نکرده اند، از آن طرف خانواده تئاتر با بحث های درون گروهی و حاشیه ای همیشگی خود تیشه به ریشه ی خودش زده و به جای آن که به نتیجه و حرکتی درست برسد، در دایره تکرار و تکرار رو به سقوط گام های اساسی اش را بر می دارد!

خیل نیروهای بالقوه ای که چون لشگری از یأس و نومیدی، فضای دانشگاه و رشته تحصیلی شان آنها را به سمت تنها مجتمع قابل باور و تأثیر گذار تئاتری ایران سوق می دهد و در نهایت با درهای بسته ای روبرویشان می کند که نماد و نمود یک مطلب مشخص و واضح است : « تئاتر تمام شد ! »، مثل غذا، کار، نان و... .. آنها هم اتیکتی می شوند بر پشت شیشه های خاک گرفته ی خودشان و فضای رشته تحصیلی شان. آیا آنها هم تمام شده اند؟!

و...

ادامه نوشته

تئاتر ایران، شهري زير آب رفته!

 علی اصغر گرمسیری :

مردم مي توانند بدون هنرمند زندگي كنند اما زندگي هنرمند بدون مردم محال است. به عقيده من موقعي تئاتر مملكت ما ترقي مي كند كه تماشاچي با خودش، يك بسته تخم مرغ گنديده و گوجه فرنگي له شده بياورد و هر وقت يك تئاتر مبتذل مي بيند با جرأت آنرا به سر و صورت بازيگران پرت كند. وقتي ما نمي توانيم به مردم چيز تازه و مفيدي بدهيم بهتر است هيچ چيز به آنها ندهيم. غذا ندادن به گرسنه بهتر از زهر دادن به او است.

 

متأسفانه تئاتر امروز كشور ما نمايشگر زندگي واقعي مردم ما نيست. وظبفه تئاتر برانگيختن بينندگان است. به عقيده من تئاتري مي تواند نقش خودش را به خوبي بازي كند كه تماشاگر با اعصاب راحت به تماشاي آن برود و وقتي از تئاتر برمي گردد در روح و فكر او يك حالت انقلاب و دگرگوني تولبد بشود. تكانش بدهد. نتيجه اي عايدش بكند. يعني اينكه تماشاگر بدون چون و چرا به تئاتر برود و با يك مشت چون و چرا از تئاتر برگردد.

متأسفانه در حال حاظر به همه زحمتي كه همكاران ما مي كشند، تئاتر ما مانند شهري است كه زير آب فرو رفته و فقط نوك گلدسته هايش از آب يبرون مانده است. چند آدم انگشت شمار كه سوادي دارند و تجربه اي، نمي توانند با سطل، سيلاب يك شهر را خالي كنند و...

 

حرفهاي اهل تئاتر

به كوشش دكتر محمود خوشنام
عکس: رسول صفی زاده

ادامه نوشته

بلا روزگاری عاشقیت!


گاسم بایست مال این خاک و آب باشی تا دلت درد بیاد از دردی که تعزیه کشیده. اگه عاشق نباشی و عاشقیت نکرده باشی دل قرص باش که نه درد تعزیه که هیچ دردی رو ملتفت نمی شی و کلات پس معرکه ای که اگه بساطش  رو ورچینن تو و کلات نیست می شین. دیگه نه جلال و جبروت  تعزیه مونده، نه اون شوکت و عزت تکیه. حالا نه عصر ناصری، که امروزه، امروزم به از دیروزه!

یه نیگا که به عقب بندازی ...

ادامه نوشته

تئاتری برای همه و هیچ کس!

  خبرنگاران، منتقدان و اصحاب رسانه كه صادقانه، آينه انعكاس اين رويداد شدید، جشنواره بيست‌وپنجم هنوز از گرد راه نرسيده، به سرانگشت هنرمندانه شما و به راستي و درستي به تاريخ پيوست*!


 *حسين پارسايي رئيس مركز هنرهاي نمايشي
ادامه نوشته