روحی سرگردان!
نگاهی به رمان نادیا نوشته ی آندره برتون ترجمه ی کاوه میر عباسی : « کی هستم؟ » رمان آغاز می شود، پرسشی که« کیستی » بودن « برتون » و« نادیا » را نمایان می کند. « در جسم چه کسی حلول کرده ام؟ » و« نادیا ی حقیقی کدام است؟ ».
« نادیا، چون این هجاء اول کلمه ای است که در روسی امید معنی میدهد و فقط اول آن ». نادیا دختری که حضوری سایه وار در کل اثر دارد و در واقعی بودن یا نبودنش تردید است. دختری که در جواب پرسش برتون، شما کی هستید؟ » خود را « روحی سرگردان» معرفی می کند.او خود را« اندیشه ای شناور در اتاقی بی آینه » می داند.
نادیا و برتون چنان به هم آمیخته و به هم پیوند خورده اند که نمی توان از برتون و سورئالیسم صحبت به میان آورد و نام رمان معروف او نادیا را از قلم انداخت. رمانی که به نوعی شاهد و نمونه ی ناب مانیفست برتون و سورئالیسم در زمینه ی نگارش رمان می باشد. رمان جدا و دور از شرح و بسط های روایتی و بسنده شده به تصویر و کلامی که به قول خود برتون نمایانگر « تأثیر گذار ترین رویداد » زندگی اش است. رمان زندگی نوشتی است که از سه بخش تشکیل می شود. بخش اول، بخشی که پیش در آمد است و با گسست هایی روایتی، زمانی و مکانی عجین شده تا در نهایت برتون بتواند به واگویه های ذهنی خود صحه گذاشته و آنها را به عینیت، کلمه، بدل کند. در این بخش از هر دری سخنی و در نهایت ختم به یک کلام،، نادیا می شود.
بخش دوم، بخش اصلی و اساسی رمان که چگونگی آشنایی، ارتباط و جدایی برتون از نادیا را شرح می دهد. و بخش پایانی یا رکوئیم نادیا که شامل نظرات برتون در مورد نادیا، عشق، زندگی و... می باشد. در بخش ابتدایی و انتهایی، خوانشگر در مقابل مقاله ای ادیبانه و ژرف در لباس داستان قرار گرفته و با نویسنده هم سو می شود تا به « کیستی » و« چیستی » نادیا و سورئالیسم پی ببرد.
نادیا در تنهایی اش قصه هایی را سر هم می کند که به قول برتون « آرمان غایی سورئالیسم » است. سورئالیسمی که مبتنی بر کاویدن و بروز درونیات است و نوعی از نوشتن را پیشنهاد می کند که در آن شبحی می گوید و نویسنده می نویسد(عمل به نگارش خودکار). نگارشی که از آن به عنوان« نوشته های مغناطیسی » نام می برند و آن را نوعی از نوشتن که گویی با« توفان شن آمده » می دانند. برتون و یارانش نگارش خودکار، که جدالی در بین« ادبیات » و« غیر ادبیات » است را معرفی و پیشنهاد کرده و اعتقاد دارند که این نوع نگارش، غیر ادبیات را غنی تر و درونی تر و عمیق تر از نوع ادبیات آن می کند. آنها نویسنده را آن کسی می دانند که به ندای درونی، ضمیر نا خود آگاه گوش فرا داده و تمام درونیاتش را بر روی کاغذ آورد. برتون اعتقاد داشت که این روش، غیر ادبیات ، بسیار سخت تر از نوع دیگر، ادبیات است. چون باید ذهن را از هر نوع فکر اضافی و سانسور بری و رها کرد.
برتون که انسان را« موجودی خیالباف » می داند و قهرمانان را« انبوهی فلک زده و چند ابله بی نوا» میخواند در این اثر یگانه خود، نادیا را موجودی خیالباف با ناکامی های دایمی، رویاها، داشتن نگاهی متفاوت به شیئ و جاندار پنداری آن، دیوانگی و مجنون صفتی اش او را نماینده ی تام و تمام جریان سورئالیسم می کند. پرسوناژی که آمده است تا پرچم دار و طلایه دار این مکتب، در اعتلای آن تلاش کند. تلاشی که در زیر متن شخصیتی و زندگی اش نهفته است. نادیا در پس این دیوانگی، عالم و بالغ مسبب نگارش رمان نادیا توسط برتون می شود و این همان شبح و روحی است که دیکته می کند تا او، برتون بنویسد.
او در پس یک حرکت اتفاقی و ساده در هتل محل اقامتش به تیمارستان فرستاده می شود. درست مانند نیچه، بودلر، ساد، روسو، ، آرتو و... . این قیاس ناشی از بزرگی تأثیر و اهمیت نادیا در نظر برتون است.
نادیا سایه وار در این رمان زندگی می کند، عاشق می شود، و خواسته هایی مادی و گاه معنوی دارد و در پایان چون دیوانگان در بند کشیده شده و در بند این هذیان پیچ در پیچ ذهن می میرد. هذیانی که سورئالیستها بدان تأکید فراوان داشته و آنرا هدف غایی و نهایی سبک و مکتب خود بر می شمردند. دیوانگانی که در نظر ما دیوانه اند و ما در نظر آنها دیوانه تر. دنیایی متفاوت با دو دیدگاه متفاوت. دنیای آنها با نگاهی ظریفتر و ژرف تر و دنیای ما با نگاهی سطحی تر و رو تر.
دنیای داستانی برتون در نادیا، دنیای هذیان ها و سر در گمی های شیرینی است که به یک چیز، شناخت ختم می شود. دنیایی که به ما توصیه می کند از ابتذال واقعیت ( رئالیسم ) چشم پوشی کرده و به ژرفای و عمق عمیق فرا واقعیت ( سورئالیسم ) نظر کنیم.
نادیا و برتون جزئی از وجودی هستند که با هذیان و خواب و رویا و جهانی ماوراء شکل می گیرد.
کتاب را باز می کنید، می خوابید، خواب می بینید،بیدار می شوید، نادیا و برتون،دیوانه هایی دوست داشتنی، هر دو مرده اند، کتاب را می بندید.