آیا ما چنین بودیم؟

سوال : ده تا پرنده نشسته بودند روي سيم برق . يه شکارچی مياد يه تير ميزنه به يکيشون. چند تا پرنده روی سيم باقی می مونند ؟
جواب : بستگی به مليت پرنده ها داره !
آمريكايي : پرنده دومی شيش لولش درمياره يه فحش ناموسی ميده و شكارچی رو می كشه و باقی پرنده ها ليوان مشروبشون رو می خورند و سری تكون ميدند.
چيني : سه تا از پرنده ها فرار می كنن و در يك گوشه خودشون توليد انبوه پرنده راه ميندازن و شيش تای باقيمانده در يك چشم به هم زدن توسط هنرهای رزمی شكارچی رو به شيش قسمت مساوی تقسيم می كنند.
انگليسي : يكی از پرنده ها خودشو ميزنه به زخمی بودن و ميندازه رو زمين و خودشو خيلی مظلوم نشون ميده و بعد بقيه پرنده ها از فرصت استفاده می كنن ميرن به زن شكارچی ميگن كه شكارچی مذبور دارای سه همسر و تعداد نامتنابهی بچه است، در نهايت پس از چند روز شكارچی توسط زنش و در خواب به قتل می رسه.
عرب : پرنده دوم تا هفتم از ترس شلوارشون زرد ميشه و پس از چند لحظه سكته ميكنن ميميرن، دو تاي باقيمونده سريع ميرن پولاشونو ورميدارن ميرن خودشون يه تير برق می خرن و تا آخر عمر بدون ترس بالاش زندگی می كنن.
اسپانيايي : پرنده دوم گيتار دستش می گيره و حواس شكارچی رو پرت می كنه ، سومی و چارمی ميرن گاو همسايه رو صدا می كنن و پنجمی يه پارچه قرمز آويزوون می كنه روي شلوار شكارچی و گاو میزنه يارو رو لت وپار می كنه و در نهايت پنج تای باقيمانده كلاهاشونو ميندازن هوا و ميگن : هووولی.
ايراني : ابتدا نيم ساعت ميگذره و هيچكس نه متوجه افتادن رفيقشون ميشه و نه اصلاً صدای گلوله رو می شنوه چون همشون داشتن راجع به قسمت آخر نرگس بحث ميكردند.... بعد دو تاشون ميرن زير جسد پرنده رو می گيرن سريعاً مراسم سوم و هفتم باشكوهی براش می گيرن و براش مقبره بزرگی می سازن و بعد از يكی دو ماه ميگن كه بياييد فكری كنيم كه ديگه شكارچی ما رو نزنه و بعد از دو سال جلسات پياپی به اين نتيجه ميرسن كه اصلاً شكارچی مقصر نبوده و تقصير انگليسيها بوده كه دوستشون تير خورده چون در همون لحظه در يكصد كيلومتری اونجا يك انگليسی داشته دماغشو پاك می كرده... بنابراين يك شب شكارچی رو دعوت می كنن خونشون و براش سوپ پرنده درست می كنن و از اينكه دوستشون در مسير گلوله او بوده ازش معذرت ميخوان و قول ميدن هر هفته يكی از خودشون برای شكار شخصاً خدمت شكارچی برسه... حتماً می پرسيد كه شكارچی تو اون نيم ساعت اوليه داشته چيكار می كرده... حدستون كاملاً درسته ... چون حادثه مذكور در ايران رخ می داد تفنگ بعد از اولين شليک منفجر ميشه و طرف در اين مدت داشته تلاش می كرده با موبايلش كه آنتن نمی داد با اورژانس تماس بگيره بيان سراغش كه بعد از نيم ساعت موفق ميشه تماس بگيره ولی آمبولانس دير مياد و ... .