تئاتر ایران، شهري زير آب رفته!
علی اصغر گرمسیری :
مردم مي توانند بدون هنرمند زندگي كنند اما زندگي هنرمند بدون مردم محال است. به عقيده من موقعي تئاتر مملكت ما ترقي مي كند كه تماشاچي با خودش، يك بسته تخم مرغ گنديده و گوجه فرنگي له شده بياورد و هر وقت يك تئاتر مبتذل مي بيند با جرأت آنرا به سر و صورت بازيگران پرت كند. وقتي ما نمي توانيم به مردم چيز تازه و مفيدي بدهيم بهتر است هيچ چيز به آنها ندهيم. غذا ندادن به گرسنه بهتر از زهر دادن به او است.
متأسفانه تئاتر امروز كشور ما نمايشگر زندگي واقعي مردم ما نيست. وظبفه تئاتر برانگيختن بينندگان است. به عقيده من تئاتري مي تواند نقش خودش را به خوبي بازي كند كه تماشاگر با اعصاب راحت به تماشاي آن برود و وقتي از تئاتر برمي گردد در روح و فكر او يك حالت انقلاب و دگرگوني تولبد بشود. تكانش بدهد. نتيجه اي عايدش بكند. يعني اينكه تماشاگر بدون چون و چرا به تئاتر برود و با يك مشت چون و چرا از تئاتر برگردد.
متأسفانه در حال حاظر به همه زحمتي كه همكاران ما مي كشند، تئاتر ما مانند شهري است كه زير آب فرو رفته و فقط نوك گلدسته هايش از آب يبرون مانده است. چند آدم انگشت شمار كه سوادي دارند و تجربه اي، نمي توانند با سطل، سيلاب يك شهر را خالي كنند و...
حرفهاي اهل تئاتر
به كوشش دكتر محمود خوشنام
عکس: رسول صفی زاده

فر
به دلیل فیلترینگ وسیع این روزها، این وبلاگ تا اطلاع ثانوی بدون عکس و تنها با متن می آید ...