سطح زندگی
داستان از دروتی پارکر: بي خيال ومغرور از فراغت عصر يكشنبه اي كه در پيش داشتند، "آنابل" و "ميج" از اتاق چاي خارج شدند. طبق روال معمول، ناهارشان را با شكر، نشاسته، روغن و كره خورده بودند. معمولا ساندويچهايي از نان اسفنجي جديد با كره و مايونز مي خوردند؛ برش بزرگي از كيك كه بين بستني و خامه مخلوط شده با شكلات آب شده و گردوي خرد شده بود و يا به جاي آن گاهي پاته مي خوردند كه شامل تكههاي گوشت در سس سفيد غليظي بود كه روغن بي كيفيتي از آن چكه مي كرد. شيريني هايي نرم جامدي كه از يك ماده شيرين نامشخص و ...
به دلیل فیلترینگ وسیع این روزها، این وبلاگ تا اطلاع ثانوی بدون عکس و تنها با متن می آید ...